هر کس نیکو بپرسد، بداند [و] هرکس بداند، نیکو بپرسد . [امام علی علیه السلام]
آخرین منجی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 15- وصیت نامه شهید محمد رضا ابراهیمی

 

نام : محمدرضا
نام خانوادگی : ابراهیمی
تاریخ تولد : 13381113
مسئولیت : راننده آمبولانس
نوع عضویت : بسیجی
وضعیت : شهید
تاریخ وضعیت : 1362/12/04
سن : 24
عملیات : خیبر
محل وقوع حادثه : طلائیه
محل دفن : بهشت زهرا(س) تهران
قطعه : 28 ردیف :54شماره :1مکرر
وصیت نامه شهید
بسمه تعالی این راهی که در آن قدم گذاشته ام راهی است مستقیم بسوی حق تعالی ، درود خداوند بر محمد (ص) و خانواده او باد ، سلام بر چهارده معصوم ، سلام بر سرور شهیدان حسین ابن علی (ع) و با سلام بر آخرین امام خاندان محمدی حضرت مهدی (عج) و با سلام به امام امت و امت شهید پرور ایران. پس راهی که در آن قدم گذاشته ام راهی است مستقیم بسوی حق تعالی و بسیار خوشحال هستم که در چنین عصری زندگی می کنم که راه کاملا مشخص است و تشخیص حق از باطل روشن است ، امیدوارم که خداوند بزرگ این بنده ضعیف و ناتوان را مورد لطف و مرحمت خود قرار بدهند و گناهانی که مرتکب شده ام به کرامت خود بیامرزد ، به خداوند توکل کنید که هرچه داریم از اوست و حیات و مرگ ما بدست اوست و همه بسوی او بازگشت میکنیم و چه زیباست که انسان با دست پر به دیدار خداوند برود. پیام من به خانواده ام این است که دین خدا را یاری کنید تا یاری و نصرت خداوند شامل حال ما باشد و انشاء الله پیروزی نهایی را بدست آوریم تا بتوانیم خود را به یاری دیگران برسانیم و این شناخت را برای اسلام به تمام جهان عرضه کنیم . پدرجان سلام گرم مرا از راه دور بپذیر ، درود بر تو مادر خدا بیامرزم که زحمت مرا کشیده و به اینجا رسانیده اید که انشاء ا... خداوند متعال به شما اجر بدهد و در کنار دوستان خود قرار بدهد ، این نوکر شما شرمنده است که نتوانسته تا بحال کمکی یا لااقل حرفها و نصیحتهای شما راگوش دهد ، پدرجان می بخشید که نتوانستم از شما خداحافظی کنم که وظیفه ام بود و تاسف می خورم ، خوب حالا که گذشته است تقاضای این نوکر از شما حلالیت است که انشاء ا... می بخشید و حلالم میکنید ، پدرجان راضی باشی از ما . سلام بر برادران و خواهران عزیزم که قلبم می تپد برای شما که تا به حال نتوانسته ام با شما باشم ، جوان بدی بودم ولی شما ها بخوبی خودتان مرا ببخشید ، حلالم کنید ، این برادر کوچکتان را ، نه تنها نتوانسته کمکی به شما بکند بلکه درطول زندگیش شما رانیز ناراحت کرده ، حلالم کنید و قدر پدر را بدانید و از خداوند متعال غافل نباشید وهمچنین رسول الله(ص) و ائمه طاهر و خلاصه نائب الامام خمینی را که بر حق است غفلت نکنید و تنها نگذارید . پدرجان این بنده ذلیل خداوند تعالی از شما تقاضا دارد که امیدوارم این زحمت را بکشید که اگر پاره تنم باقی ماند مرا در قم پیش مادرم و یا در بهشت زهرا دفن کنید ، اگر هیچ نماند هیچ . نمی توانم آن طوری که باید و شاید روی کاغذ بیاورم که بعنوان وصیتنامه قرار دهم مرا ببخشید که نمی توانم درست بنویسم . خلاصه از همگی شما ، از فامیل و از همسایگان ، همکاران التماس دعا دارم و طلب عفو می کنم . جمیعا حلالم کنید و می بخشید که سر همه شما درد آوردم و با پیامی از امام خمینی خدا حافظی می کنم : سعی کنید تا قبل از هرپیشرفتی در انسانیت پیشرفت کنید. « امام خمینی » والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته محمدرضا ابراهیمی 18/11/1362


 

http://www.tebyan-hamedan.ir/mashahir/archives/post_201.php

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:32 صبح )

»» 16- وصیت نامه شهید سید کریم موسوی

 

والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنو و عملو الصالحات و تواصوا با لصبر

قسم به عصر  وبه عصاره همه موجودات و حضرت مهدی (عج) که انسان همواره در خسران و زیان است.

غیر از آنان که عمل صالح و نیکو انجام دادند و راه صبر و استقامت را در پیش گرفتند و به انقلاب و رهبر کبیر امام خمینی (ره) وفادار بودند  و تا آخرین  قطره خون خویش در  این راه ایستادند و دفاع از میهن و اسلام و انقلاب عزیز بر جان  و مال خویش مقدم دانسته و نبرد با مال و جهاد در راه خدا و شهادت  را برای  سعادت می دانند . خدایا  به من  توفیق  تلاش در کسب صبر در  ناامیدی ، رفتن  بی همراه ، جهاد  بی سلاح ،  کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دین بی دنیا ، مذهب بی عوام ، عظمت بی نام ، خدمت بی نام ، ایمان بی ریا ، خوبی  بی نمود ، گستاخی بی خامی ، مناعت بی غرور ،  عشق بی هوس ، تنهایی در انبوه جمعیت ، دوست داشتن بی آنکه دوست بداند روزی کن .

حال که توفیق شهادت نصیبم گشته و از زندان طبیعت خلاص  و  به سوی مطلوب خود می روم  و عمر جاودان می یابم و از  دوستان تقاضا دارم که در شب شهادت من مجلسی سوری تهیه کرده و سروری فراهم آورند که آن شب ، شب وصال من است .

بارها با خودم فکر می کردم که ای کاش  در کربلا بودم  و  امام حسین (ع) را  یاری    می کردم و بعد شهید می شدم و اما امروز که حسین (ع) زمان امام خمینی (ره) است و ما هم در کربلا هستیم که هر آنش مورد امتحان  واقعیم  و می بینیم که کار ما مشکل تر از اصحاب امام حسین (ع) است و ما  از 15 خرداد 42 تا به حال در آزمایش بودیم و من که زنده بودم  برای اسلام سودی نداشت ، بلکه بتوانم با ریخته شدن خونم به بر حق بودن امام خمینی و راهش گواهی می دهم وخط سرخ علوی  را که همواره در طول تاریخ سرخ بود کمی سرخ تر بکنم .

خدایا اختلافات بنیان شکن را از ما بر طرف کن .

و از امت عذر می خواهم به خاطر این همه لطفی که به ما دارند و ما کاری برایشان انجام ندادیم . و از پدر ومادرم تقاضا دارم من را حلال کنند ، من نه فرزند خوبی برای آنها بودم و نه برادری خوب برای برادرها وخواهرهایم بودم و از همه شما تقاضای عفو و بخشش دارم ، هر جا که راحتر است دفنم کنید ، به هیچ وجه گریه نکنید که روحم آزرده خاطر خواهد شد .

ان الله لا یغیروا بقوم حتی یغیروا ما به انفسهم

خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودشان به پا خیزند .

در مسلخ عشق جز نکو را نکوشتند                          رو باه صفتان زشت خو را نکشند

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج)                                               خمینی را نگهدار

 

http://www.ghaem-shahidan.com/infor/shahidan/textmosavi.htm

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:30 صبح )

»» 17- وصیت نامه شهید 12ساله شهید حسین صافی

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

بعد از 1400 سال یکبار دیگر ندای حق از مشرق زمین از حلقوم فرزندی از فرزندان پاک پیامبر و از سلاله مطهر حضرت زهرا (س) در جهان طنین انداز شد. برادران و خواهران عزیزم اینک من و شما در پیشگاه خداوند مورد آزمایش قرار گرفته ایم. نگذارید یک بار دیگر فرزند پیامبر غریب و تنها واقع شود. برادران و خواهران عزیزم من به عنوان سربازی کوچک بر خود واجب می دانم به فرمان امام عزیزم به جبهه های حق علیه باطل بشتابم و تا آخرین قطره خون بر علیه متجاوزین به میهن اسلامی مبارزه کنم و شما نیز این فرمان را لبیک بگوئید و راه شهادت را ادامه بدهید تا فردای قیامت در پیشگاه خداوند و شهدا سرافکنده نباشید.
 و اما پدر و مادر عزیزم اگر من شربت شیرین شهادت را نوشیدم مرا حلال کنید و نگذارید ضد انقلاب از این گریه شما سوء استفاده کنند، بلکه شاکر به درگاه خداوند باشید که این قربانی کوچک را از شما پذیرفت و
سلام مرا به همکلاسیهایم برسانید و بگوئید حسین نگذاشت امامش تنها بماند و شما نیز نگذارید امام عزیزمان تنها بماند، او را یاری کنید و به جبهه بروید و بر علیه مزدوران مبارزه کنید و اگر شهید شدید که همیشه زنده می مانید و اگر شهید نشدید به درس و مشقتان برسید چون اسلام به فراگیری علم و دانش تأکید نموده است و پیام شهدا را به نسلهای آینده منتقل نمائید و نگذارید شرق و غرب در زمینه های علمی و فرهنگی از شما جلو بیفتند. به خواهران عزیزم سفارش می کنم که حضرت زینب(س) را الگو و سرمشق خود قرار دهند و حجاب اسلامی را رعایت کنند که سعادت دنیا و آخرت در گرو همین اعمال است و به برادرانم توصیه می کنم که به پدر و مادرم احترام و آنها را یاری کنند و راهم را ادامه دهند.
ضمناً اگر شهید شدم پدر و مادرم مرا در جوار شهدا دفن کرده تا آنان مرا نیز شفاعت کنند.

والسلام
التماس دعا دارم




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:27 صبح )

»» 18- وصیت نامه سردار شهید حاج علی قنبری

 

بسم الله الرحمن الرحیم
بدانید که زندگانی دنیا جز بازیچه و هوسرانی نیست و اگر به خدا ایمان آرید و پرهیزگار شوید پاداش اعمال شما را در بهشت خواهد داد و از اعمال شما چیزی مزد نمی خواهد.
قرآن کریم
به نام الله او که همه چیز ما در دست اوست، حتی الان که خودکار به دست گرفتم و می خواهم وصیتنامه بنویسم. اگر قدرت نوشتن به من نداده بود نمی توانستم بنویبسم . به نام آن کس که زنده می کند و می میراند و باز زنده می کند و با درود به منجی عالم بشریت آقاصاحب الزمان و نائب بر حقش امام خمینی و با درود به شهدای صدر اسلام تا کنون و با درود به خانواده های محترم شهدا و رزمندگان دلیر جبهه های حق علیه باطل و با سلام و درود به شما مردم محترم و همیشه در صحنه.
امام حسین (ع) فرمودند: تا زنده هستیم نمی گذاریم ستمکاران به دولت و فرماندهی برسند مگر آنکه پس از مرگ ما زمان سلطنت دیگران باشد .
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که بدون وصیتنامه بمیرد خوار و ذلیل مرده است پس برادران و خواهران وصیتنامه ام را شروع می کنم.
الهی شکر الحمد و الله که هر که را خواهد هدایت می کند و هر که لیاقت هدایت شدن داشته باشد او را هدایت می کند .
خدا یا از بس یه من نعمت دادی که اگر شب و روز پیشانی به خاک بمالم و سجده کنم آخر نمی توانم شکر نعمت هایت را به جای آورم. خدایا این خواست تو بوده که به اینجاقدم بگذارم واین نظر لطف تو بوده که مرا از تاریکی های شب و از ظلمتها نجاتم دادی. پرودگارا ،معبودا وای به حال کسانیکه قدر نعمتهای تو را ندانند. تو خیلی رحیمی، من رحیمییت را اینجا، عینا اینجا(جبهه) مشاهده کردم. وتو را شکر می گویم که مرا در حال گناه نخواستی ومرا به عالم نور بردی . ولی خدایا اگر مرا بمیرانی ،باکمی توشه چه کنم !!خدایا من راضی به رضای تو هستم ولی معبودا خیلی ذلیلم ،میدانم رحمت تو زیاد است ولی از این می ترسم که من را بمیرانی آیا مرا پیش شهدا می بری یا پیش گناهکاران!؟ آیا مرا پیش محمد (ص) وآلش روسفید می گردانی یا نه . خدا یا اگر مرا بمیرانی و با این حالت گناه از دنیا بروم و واقعا تو را ببینم ؛ همچون علی (ع) که فرمود:« اگر الان پرده کنار رود و بهشت و جهنم پیش چشمانم آشکار گردد با اینکه قبلا بودم هیچ فرقی نمی کنم .»
ولی خدا یا با کمی توشه چه کنم من در این دنیا با این همه نعمتها و با این همه سرزنشها و با این همه پند ها و اندرزها که در قرآنت دادی کدام را عمل کردم. خدایا اگر مرا به جهنم اندازی با صدای بلند گریه می کنم و به جهنمیان می گویم که معبودم را دوست دارم.
ای برادری که این وصیتنامه را می خوانی بدانکه ما در این دنیا یک مسافر بیش نیستیم. ای کسانیکه به دنیا دل خوش کرده ای و ای کسانیکه در تشییع جنازه ام شرکت می کنید امیدوارم مرگ من لا اقل یک اثری در شما داشته باشد. امیدوارم با دیدن جنازه ام ،آنهایی که شب و روز غرق در گناهند و خیال می کنندکه همیشه در دنیا ماندنی هستند به فکر آن روزی که خودشان هم چنین روزی دارند بیفتند . ای برادران ای مردم به جبهه ها بیایید تا این مخلصان خدا را ببینید .
بیایید و ببینید کسانیکه همه چیز را پشت سر گذاشته اند. خدایا من اینجا تو را شناختم .
ای کاش از اول که به دنیا آمده بودم در جبهه می بودم . ای مردم نگاه کنید چند بار که من از جبهه برگشتم که در مدت کوتاهی که در پشت جبهه زندگی کردم نمی توانستم خودم را کنترل کنم وعاقبت گول دنیا را می خوردم ورنگ مردم دنیا طلب به من زده می شد.
ای مردم شهیدپرور به خدا قسم این جنگ خیلی نعمت بزرگی است قدر این نعمت را بدانید. آخر این عزیزانی که از جبهه ها بر می گردند نگاه کنید چه قدر معصومند و مظلومندو نورانی اند؛ نگاههای عمیق بر چهره آنها بیندازید.
نماز شب را فراموش نکن در آن موقع که همه خوابند تو بیدار باش و تسبیح به دست راست بگیر دست چپ را روبه آسمان کن و بگو الهی العفو ، الهی العفو. تمام عالم هستی کلا دنیا را از دلت بیرون کن و از اعماق قلبت بگو الهی العفو . اما ای خواهر و برادر اینکه سر قبرم می آیید حتما فاتحه برایم بخوانید. برایم آیت الکرسی بخوانید زیرا خیلی محتاجم و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنجشنبه که می آیید سر قبر شهدا رو به کربلا کنید و فاتحه برایم بخوانید . اما ای یزیدان زمان، من هم مانند مولایم حسین (ع) اعلام می کنم که اگر با ریختن خونم راه کربلا باز می شود پس ای سرنیزه ها، ای خمپاره ها، ای سلاح های گرم ، مینها و سیمهای خار دار با هر وسیله ای که دارید من را در بر گیرید.
از کسانیکه دنباله رو شهدا هستند می خواهم که سپاه را تنها نگذارند .
به نظر من هر که سپاه را تنها بگذارد اسلام را تنها گذاشته که چه خوش گفت رهبر عزیزمان که اگر سپاه نبود کشور هم نبود . زیارت عاشورا بخوانید و از همه مهمتر روحانیت و امام را تنها نگذارید . مسجد ها و نماز جماعت را ترک نکنید و آخرین پیامم این است که همه یکی شوید. گروه گروه نشوید و همه برای یک هدف که پیروزی انقلاب است حرکت کنید.
بدانید که شما شیعه علی(ع) هستید و در دنیا نظیر نداریدو آبروی اسلام و علی (ع)را حفظ کنید و بدانید که از حضرت رسول(ص) تا علی(ع) واز علی(ع) تا مهدی(عج) چشمشان به شماست. قدر خودتان را بدانید و خودتان را گم نکنید که شیعه بودن کار کمی نیست .
خدایا پرچم پر رنگ اسلام در تمام بر افراشته دار و آبروی شیعیان علی(ع) را نریزد .
دعا به جان امام فراموش نشود. علی قنبری 18/4/1363

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:25 صبح )

»» 19- وصیت نامه شهید محمود دولتی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«و به نستعین و هو خیر ناصر و معین»


«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم

من قضی نحبه و من هم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»ضمن اظهار عبودیت به پیشگاه ربوبیّت و دعا جهت تعجیل در ظهور حضرت بقیه الله الاعظم و طول عمر رهبر عظیم الشأن انقلاب و پیروزی اسلام و مسلمین از درگاه احدیت،اینجانب محمود دولتی وصیتنامه ای بدین شرح ارائه می دارم امیدوارم که خانواده خویش و برادران حزب اللهی و مقلّدان امام به آن جامة عمل بپوشانند لازم است که مقدّمتاً حضور شما معروض بدارم که اسلام و قرآن چنانچه خداوند وعده داده است تا ابد پیروز خواهد ماند و نگهدار آن خداوند می باشد که«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»و همانطوریکه می بینید از اوّل ظهور اسلام تا حال افراد و گروه هایی خواسته اند تا بر پیکر این دین ضربه بزنند ولی خود آنها محو و نابود گشته اند.

«یریدون لیطفوا نور الله بافواهم و انفسهم و الله متم نوره و لو کره المشرکون»

بنا به مثل معروف که می گوید:

چراغـی را که ایزد بر افـــروزد هر آنکس پف کنـد ریشش بسوزد

و یکی از دلایل مهم جهت پایدار ماندن اسلام فداکاریها و جانبازی های سرداران و سربازان اسلام است که تا آخرین قطرة خون خود مقاومت کرده عاقبت خون خویش را به پای اسلام ریختند و چنانچه اسلام بر اثر این شهید دادنها زنده مانده است و چنانچه امام حسین(ع)می فرماید:

«ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی»

اکنون من به پیروی از خط سرخ آل محمد و علی(ع)این راه پر پیچ و خم را به رهبری امام خود می پیمایم و خوب می دانم که در این راه نقص عضو و اسارت و مردن(شهادت)وجود دارد ولی من این عوامل را جلو چشم خود دیده و با چشم باز این راه را ادامه می دهم باشد که با مرگ من اسلام زنده بماند و چون من در زندگیم هیچ خدمتی به اسلام نکرده ام شاید مرگم برای اسلام عزیز خدمتی بنماید و نیز هدف ما پیروزی اسلام است و من از خدا می خواهم در این راه برای من هر چه را مصلحت دانست عطا بفرماید.
«اللهم وفقنا لما تحب و تر ضاه»وهر چه را که خداوند برایم صلاح دانست و رضایت داشت به آن راضی می باشم.که:«الهی رضا به رضائک و تسلیماً لامرک»بالاخره این حرفها که ذکر شد خلاصه و بعضی از معتقدات من می باشد.
اکنون پدر و مادر و خواهران و برادران من بدانید که تنها راه رهایی و پیوستن به انبیاء و اوصیاء همین راه می باشد پس پشتیبان ولایت فقیه باشید و نیز در این راه از هیچ چیز دریغ ننمائید و اگر شهید شدم بدانید که سعادت داشته ام پس شکر خدا را بجا بیاورید که فرزندی که بزرگ کرده اید به حد اعلی رسیده است و هیچگاه گریه و ناله نکنید که دشمن با حرکات شما شاد خواهد شد.
امیدوارم با دیدن جسد من دست بر آسمان بر افراشته و از خدا بخواهید که قربانی شما را در راه خویش قبول بنماید در این حال من هم شما را در روز قیامت شفاعت خواهم کرد و هیچگاه وارد بهشت نخواهم شد تا اینکه شما هم همراه من بیائید و برادرانم که حتماً آرزوهایی در مورد من داشته اید شما هم در آن حال اسلحة مرا برداشته و لباس رزم بپوشید و از خون شهیدان پاسداری کنید و با رزم خویش پیام شهداء را به جهانیان برسانید.
و خواهرانم امیدوارم که شما در این حال مثل حضرت زینب(س)باشید و بزرگترین کاری که می توانید بکنید این است که فرزندانتان را چنان پرورش دهید که وقتی بزرگ شدند رهرو شهداء و حضرت علی اکبر باشند و همچنین از همة شما می خواهم که در حق خودتان مرا حلال نمایید مخصوصاً مادر عزیزم،از تو می خواهم که شیر پاکت را بر من حلال کنید تا بیشتر مورد لطف و رحمت الهی واقع شوم.
برادران(سپاهی)پاسدار،حزب اللهی و اهالی مسجد و پایگاه مقاومت و هیئت که شما هم واقعاً زبان گویای اسلام و بازوان و مقلّدان امام و رهرو ائمةاطهار(ع)هستید و در آن خط محکم و استوارتر باشید که حق همین راه می باشد و سعی کنید که در مقابل دشمن حالت تدافعی داشته باشید و احکام اسلام و اخلاق اسلامی را در همه حال رعایت کنید و همیشه پشتیبان روحانیّت در خط امام،قشری که رهبری جامعه انقلابی و اسلامی را تاکنون بعهده داشته و از عهدة همه گونه امتحانات الهی بر آمده اند باشید تا با این راه دشمن نتواند هچگونه ضربه ای به دامن اسلام و امام بزرگوارمان برساند.
در آخر از خداوند منّان تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)و طول عمر امام عزیز و پیروزی رزمندگان و نیت خالص و ایمان کامل را تؤام با عمل خواهانم و در ضمن همانطوریکه بار ها به برادران توصیه کرده ام در مورد کلاسهای قرآن و عزاداریهای حسینی جدّی باشیدکه این اعمال است که موجب ایجاد انقلاب و دگرگونیهای فردی واجتماعی گردیده است و هیچگاه دعای کمیل ونماز وحدت بخش و دشمن شکن جمعه را ترک نکنید
و امیدوارم مرا هم در این مجالس الهی از یاد نبرید و از همة شما التماس دعا دارم.

به امید پیروزی اسلام و زیارت کربلا

اگر شهید شدم و جنازه ام رسید حتماً در وادی رحمت(گلزار شهداء)مرا دفن کنید در غیر این صورت راضی نیستم و این را هم بگویم که من راضی نیستم که زیاد مراسم و برنامه در فقدان من اجراء نمائید و آرزو دارم که گمنام باشم و در آن صورت افتخار می کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

حقیر و جان نثار اسلام پاسدار محمود دولتی
 
 
 
 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:20 صبح )

»» 20- شهید امر به معروف محمد عبدی

 

بِسمِ ربِّ الشُهداءِ و الصدیقین

اَلسلامُ عَلَیکُم یا اهل بیتِ النُبُوَه

برادران بسیجی ام همیشه به یاد داشته باشید که اِنا لِلّه وَ اِنا اِلَیه راجِعون.

سلام علیکم، امیدوارم در پناه الطاف حضرت بقیه ا.. الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداه بتوانید سربازی شایسته برای مقام معظم رهبری باشید و در حفظ و پاسداری ارزشهای انقلاب و اسلام عزیز و خون شهدا، با تمام توان و قوا حرکت کنید. خدا می داند، بی اغراق عرض می کنم که لیاقت آن را ندارم که سفارشی، وصیتی یا حرفی برای زدن داشته باشم ولی از باب برادری عرض می کنم.

اطاعت از مقام معظم رهبری را از یاد نبرید حرفها و صحبتهای ولی امر را حلقه آویز گوش خود گردانید و بدانید که سعادت دنیا و آخرت شما عمل به دستورات اسلام و ولی فقیه است. پشتیبان او باشید، او را اطاعت و حمایت کنید تا خدا از شما راضی شود. نگذارید علی زمان ما چون علی (ع) غریب بماند، نگذارید نا اهلان به خانه او که خانه ولایت است حمله ور شوند. سینه هایتان را چون سینه های کربلائیان در برابرش سپر و برای بقایش آماده خون ریزی کنید. راستی اگر توفیق یار شما شد و به دیدارش رفتید به او بگویید سربازی داشتید که خیلی دوست داشت قبل از رفتن یک بار دیگر زیارتت کند ولی توفیق یارش نشد و سلام مرا به او برسانید و رویش را ببوسید.

برادرانم این را بدانید که دشمن فقط و فقط از یک چیز سود می برد. آن هم اینکه شما متحد نباشید و لازمه اتحاد این است که به حرفهای ولیتان گوش فرا دهید. دست در دست هم نهید و با عنایت و توکل بر خدا و اشاعه فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) بکوشید که خدا یاریتان کند عزیزانم نگذارید توطئه های دشمن رشته های وحدت را میان شما پاره پاره کند. نگذارید حرفهای به ظاهر زیبای آنها شما را فریب دهد. برادر وار در کنار هم از ناموستان، مملکتتان، دینتان، غیرت و اسلامتان مواظبت کنید. تا می توانید با هم مهربانتر و رئوفتر باشید (اَشِّداءِ عَلَی الکُفار رُحماء بَینَهُم) وحدت شما چشمهای دشمن را کور می کند. صفای شما دستهای او را قلم می کند، اخلاص شما پاهای او را فلج می کند و این رمز پیروزی بر دشمن است. از ارزشهای خود محافظت کنید. نگذارید خون شهیدان پایمال شود. نگذارید اسم های شهدا به فراموشی سپرده شوند . اگر اسم های آنان را محو کردند راهشان هم محو می شود.

فریادشان هم درگلوها خفه می شود. برادرانم مهمات معنوی شما قطره قطره خون شهیدان است و این را بدانید که خون شهید پربرکت است و تا قیام قیامت اگر بخواهید. برای مبارزه مهمات دارید. بیاد داشته باشید. اگر بخواهید برای اسلام تلاش کنید. ذکر اهل بیت (س) را از یاد نبرید، هیئتهایتان را پر کنید. همگی تلاش کنید تا اسم امام حسین (ع) زنده بماند و در کجا و کدام هیئت مهم نیست.

در هر کجا اسم اهل بیت (س) برده شود یقیناً اهل بیت حضور دارند. اما اخلاص کار را هم در نظر داشته باشید و فقط برای رضای خدا کار کنید که غیر از این ارزش ندارد. برادرانم یک سفارش دیگر هم آنکه پایگاههای مقاومت بسیج را خالی نگذارید هر کس پیرو ولایت است. بسیجی هم هست. درست است که بسیجی بودن صرف عضویت نیست ولی به خدا قسم دشمنان شاد می شوند وقتی می بینند پایگاههای خالی شده است. پایگاهی که روزی تعدادی شهید در آن حضور داشته اند و امروز جایشان خالی است. پایگاهها را پر کنید در جلسات بسیج شرکت کنید. علم و آگاهی خود را بالا ببرید و بسیج را سرافراز کنید. اما این نکته را از یاد نبرید که الگوی بسیج و بسیجیان امام خمینی (ره) هستند. بزرگ بسیجی عالم خمینی کبیر است، به وصایایش گوش فرا دهید. حرفهای او را بر روی دیوارها بنویسید. در مدارس، در مساجد، در ادارات، در کارخانه ها بنویسید و بگویید که خمینی کبیر گفت: اگر… از بسیج و بسیجیان غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت و همه ما و همه جهان می دانند لسان خمینی، لسان الله است. پس بدانیم که اگر عمل نکردیم باید منتظر عذاب الهی باشیم. برادرانم قرآن را فراموش نکنید که مایه حیات بشریت است. راهنمای انسان است ودستور و قانون است برای عالمیان. در نشر آن کوشش کنید و آنرا به نسل جوان بیاموزید. هر کس با قرآن انس گرفت، قرآن دنیا و آخرت او راکفایت می کند (البته در کنار اهل بیت (س)). به تشکیل و راه اندازی کلاسهای قرآن مبادرت ورزید. اگرچه مشکلات هست کلاسهای دایر شده را تقویت و گسترش دهید. انشاءالله در فردای قیامت قرآن به داد همه ما برسد. سفارش آخرم این که کنار رهبر، تحت امر او مبارزه با تهاجم فرهنگی را تشدید کنید. هر کس بتواند کمک بکند و نکند خداوند از او نمی گذرد. در مدارس، مساجد و پایگاههای فرهنگی به ترتیب نسل جدید و انقلابی همت گمارید که خدا یارتان باد.

حال با همة شما که صدایم را می شنوید هستم. سلام مرا بپذیرید. باز هم خواهش می کنم مرا حلال کنید. بسیجیها، بسیج پشت و پناه شما باشد انشاءالله قرآن و ذکر اهل بیت (ع) را فراموش نکنید. نماز اول وقت و به جماعت یادتان نروید. جوانهای خوب، روزه مستحبی بسیار برای کنترل نفس خوب است. به نوافل بپردازید که تقوای شما را زیاد می کند، نماز جمعه وحدت آفرین است، آنرا از دست ندهید. با همه شما هستم، دست پدر و مادرتان را ببوسید.

برادر کوچکتان

الاحقر محمد عبدی

 

http://shalamche.com/?p=460

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:18 صبح )

»» 21- سردار شهید محسن وزوایی

 

بسم الله الرحمن الرحیم (صفحه اول این وصیت نامه بدست نیامده است ) …ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبهه ها خداوند را مشاهده مى کنیم که چگونه ملتمسانه به کمک رزمندگان اسلام مى شتابد و آنها را نصرت مى دهد و به مصداق آیه شریفه که مى فرماید کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة را مى بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهاى مردمى بر تعداد کثیرى از نیروهاى دشمن غلبه مى نماید بیاد دارم در عملیات بازى دراز در قسمتى از عملیات مقداد ما ? نفر بودیم و بر ??? نفر غلبه پیدا نمودیم . در جبهه ها چنان روحیه ایمان و ایثار مفهوم پیدا میکند که گویى اصلا قابل تصور نیست هنگامیکه در قسمتى از عملیات صحبت از داوطلب شهادت مى شود دعوا بین برادران مى افتد اینها ارزشهایى است که ملت ا. . . ارزانى بشریت داشته است حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به در گاه احدیت مى دانم . مى خواهم بگویم اى عازمان و اى عاشقان لقاء الله اى مخلصین اخلاق و اى کسانى که مشغول ریاضت کشیدن جهت نزدیکى به درگاه خدا هستید بیایید تا ببینید در جبهه ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیکى به درگاه خداوند رسیده اند که نوجوان تازه داماد پس از ? ساعت که از عروسیش میگذرد در جبهه حاضر مى شود آخر در کدامین مکتب چنین ارزشهایى را سراغ دارید خدا را شاهد مى گیریم هنگامى که در ?? شهریور ???? در سر پل ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانک زخمى شده بودم خون زیادى از بدنم رفته بود وقتى به کمک الهى نجات پیدا کردم در بیمارستان زجر زیادى مى بردم آنگونه که شاید قابل تصور نباشد بطوریکه در یک شب ده عدد والیوم ?? به من تزریق شد تا کمى آرام گرفتم اما هنگامى که درد مى کشیدم در عین زجر بدنى از لحاظ معنوى و روحى لذت مى بردم حس مى کردم که بار دوشم سبک مى شود و هنگامى که شخص پرستار مراقب من به مسخره مى گفت چرا این کارها را کردى و خودت را به این روز انداختى به خمینى بگو تا بیاید درستت کند به او گفتم خدا خودش درست مى کنه و همینطور هم شد

 

. وا… قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى کنم . آخر میدانید اى امت شهید پرور ایران امروز در شرایطى هستم که لحظه اى غفلت خیانت به اسلام و قرآن است باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش پس از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم اگر توانستیم پیروز مى شویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است . پس ما نباید نگرانى داشته باشیم این منافقان از خدا بى خبر باید بدانند که ملت آنها را شناخته است اکنون که ملت در جبهه ها حاضر شده است شمابیشتر ملت بیگناه را ترور مى کنید شما نامردان تاریخ هستید که روى تمامى جباران تاریخ را از یزید بن معاویه گرفته تا به هیتلر سفید کرده اید شرمتان باد اى خود فروختگان به اجنبى آخر چگونه حاضر مى شوید از کودکان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان بر کف این راهیان راه ا… را ترور نمایید . این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید شما فرزندانى تربیت نموده اید که شهادت را بالاترین سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد خدا را شکر مى کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود خدا را شکر مى کنم که نعمت شرکت در عملیات بمنظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بیروح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد و از خدا مى خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در زمره شهدا به حساب مى آیم و از خدا مى خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم اللهم الرزقنا شهاده فى سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادرى بر خود مى بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهى است . پدرم ! هنگامى که بیاد مى آورم در سنین کودکى صداى فریاد شما در سحر بمنظور نماز در گوشم مى پیچید که محسن نمازت قضا نشود . امروز هم همچون نوایى دلنشین در گوشم طنین مى افکند و شکر نعمت خداى را مى نمایم سفارش مى کنم همانگونه که تا به حال عمل کرده اید به یارى امام بشتابید و او را تنها نگذارید . و در آخر برادران و خواهرانم به امید اینکه انقلاب حرکتى است بمنظور اثبات حق و این مسئولیت بر گردن همگى ماست دستورات الهى را فراگیرید و در عمل نیز آنها را بکارگیرید . بخصوص عبدالرضا و محمود و حمیده شما فرزندان انقلاب هستید من هر چه باشد مدت زیادى از سنم در زمان طاغوت گذشته است اما شما امروز نعمت حکومت اسلامى بر خور دارید و این بزرگترین موهبتى است که خداوند به شما ارزانى داشته است قدر آنرا بدانید و شکر نعمتش را بجا آورید . در آخر مى خواهم که ?? روز روزه و سه ماه نماز قضا برایم بجا آورید و راجع به آنچه که دارایى من محسوب مى شود آنطور که پدرم تصمیم بگیرد اجرا شود منتهى سعى شود این مقدار محدودى که دارم در جهت کمک به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شوددر ضمن اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روى مینهاى دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من کمکى به اسلام کرده باشد . انشاءالله و من الله التوفیق ??/??/???? ساعت یازده شب جبهه بلد – دزفول

 

http://shalamche.com/?p=304

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:16 صبح )

»» 22- وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان نژاد

 

بسم رب الشهداء والصدیین

شهید : محمد رضا دهقان نژاد               نام پدر :حسن

35hmnfm.gif

  تاریخ تولد : 1341                                    تاریخ شهادت : 1360       سن هنگام شهادت : 19 سال


قسمتی از وصیت نامه شهید :

*  درود وسلام بر پیشگاه ولی عصر امام زمان عجل الله ونایب بر حقش امام خمینی وبا درود بر خانواده شهدا .

*  بله از میان آن همه بحرانها و از شمار بیشمار خط ها ، خط سرخ شهادت را بر میگزینم و سرلوحه برنامه هایم اطاعت

     از امام و حفظ دستاورد های انقلاب و اطاعت از ولایت فقیه را قرار می دهم .

*  بله از آن روزی که سپاه آمدم در کلاس شهادت هم ثبت نام کردم و استادهایم ؛ استاد نظامیم دکتر چمران واستاد

ایدلوژی ام استاد مطهری واستاد سیاسی ام دکتر بهشتی بود .

*  بله وقتی که در حال اعزام به جبهه هستم یک احساس بیشتر ندارم وآن شهادت است . نمیدانم لیاقت آن را دارم یا نه ؟! وباید

    بگویم هدفم شهادت نیست هدفم پیروزی است و احتمال زیادی است که شهادت نصیبم بشود واز همه شما می  خواهم که دعا

    کنید که شهادت واقعی نصیبم شود .

*  هدفم را شما می دانید من هدفم نجات محرومان ومستضعفان جهان است ایمانم به الله اکبر است واین را همیشه بر زبان دارم

     تا بانگ لا اله الا الله محمد رسول الله در جهان طنین بیفکند مبارزه هست .

*  آخرین نامه را برایت می نویسم ، ولی زمانی که آخرین نامه ام به دستتان میرسد دیگر من در این دنیا نیستم .

 

http://www.donyablog.com/blog/23902/وصیت-نامه-شهید-محمد-رضا-دهقان-نژاد/

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:9 صبح )

»» 23- وصیت نامه دانشجوی شهید مسعود احمدیان

 

کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم
                                  و عسی ان تحبوا شی و هو  شر لکم



                                  بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با سلام حضور آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و با درود به روان پاک شهیدان گلگون کفن و به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام و آزادی آزادگانمان از چنگ بعثیون کافر .
حضور محترم خانواده عزیز و دوستان گرامی و امت همیشه در صحنه و ایثارگران سلام عرض نموده و سلامتی همه را از درگاه ایزد منان خواستارم .
این وصیت نامه و توصیه هایی است که به حضور عزیزانم تقدیم می کنم تا اولا درد دل اولین و آخرین بارم در صورت فوز عظیم شهادت باشد و در ثانی واجباتی که برگردنم مانده و آن ها را ادا ننموده ام را متذکر شود و از خانواده ام درخواست نمایم که این دیونی که برگردنم مانده ادا نمایند شاید پس از ادای حق الناس ، خداوند به لطف و کرمش از حق الله بگذرد .



در وهله اول روی سخنم با خود خداست ، خدایا سپاست می گذارم که من نعمت وجود را عطا نمودی و مرا لیاقت بخشیدی که خلافتت را در زمین بر عهده گیرم چه من از همه چیز کمتر ، احترام تو را گذاشتم و بواسطه غرور و عصیانم روی تو را بر زمین زدم و به جای رسم بندگی ، رسم علو و تکبر را پیش گرفتم و آن چه که در شان تو بود به خود نسبت دادم و به واسطه فراموشی تو را از خودم نیز فراموشم شد و این جا بود که روی عنایتت را از من برگرداندی و چنین بود که به خاک سیاه افتادم و در اثر حماقت و بی توجهی خویش از یک طرف و غرور و سرکشیم از طرف دیگر آنچنان به دنائت و پستی افتادم که از حیوانات که تکلیف بر آن ها نیست گمراهتر شدم و در آن هنگام دیگر تو نتوانستی روی زشت کاری های مرا ببینی و به فرشتگان امر نمودی که بر روی افعال زشت بنده ام پرده ای بیفکنید تا دیگران از کارهای بد او مطلع نشوند و باز این جا بود که با تمام قهری که باید نسبت به بنده خطا کارت روا می داشتی رحمتت اجازه نداد و ندای " یا ایها الذین آمنوا لاتقنطوا من رحمت الله " را سر دادی و این چنین بود که انسان عاصی به امید بخشودنت باب توبه را به روی خود گشوده دید ؛ و انسان بازگشت ، گرچه دیر آمد ؛ خدایا من برگشتم و با هزاران امید و آرزو به سویت برگشتم و امیدم به تو و لطفت آنقدر هست که مرا به حرص انداخته است .
خدایا من اعتراف می کنم که تو مرا آفریدی تا چون نگینی بر تارک زیبای تاج هستی بدرخشم و به این واسطه تو بر فرشتگان فخر بفروشی که می دانم آنچه که شما نمی دانید ولی معذرت می خواهم که قدر نشناختم و ارزشم را نفهمیدم و تو را به واسطه افعال زشتم در برابر فرشتگانت خجلت زده نمودم .
آه ، آه خدایا می دانم و می دانی که بد کردم ولی به عنوان بنده ای که در تمام هستی کسی غیر تو ندارد می گویم ، که در تمام هستی از دنیا و آخرت کلمه ای زیباتر از نام تو " الله " نیافتم و در تمامی هستی تکیه گاهی غیر تو نیافتم . ای معبود من ، ای خالق من ، ای هستی بخش من به همان لطفی که نوح را از طوفان بلا نجات داده ای ، ابراهیم را از دست نمرود و آتشش حفظ نمودی ، موسی را از دست فرعون به ساحل نجات رهنمون شدی ، عیسی را از دست تحجر یهود نجات بخشیدی و نام محمد را در هستی انگشت نما نمودی ، به همان مرا از طوفان هوای نفس نجات ده و از آتش دوزخت محفوظ دار و از فرعون وجودم به ساحل تزکیه رهنمونم کن و از تحجر منیتم نجاتم ده و نامم را فقط و فقط در صفحه دوستانت ثبت نما و همچنین زندگیم ، که دلالتی بر اطاعت تو نبود و نداشت ؛ مرگم را مرضی رضای خویش گردان که شاید امید در این باشد . انشاءالله



مطلب بعدی شکر خدا بجا آوردن بواسطه عنایت هدایت به مکتب انسان ساز اسلام بود .
الحمدالله الذی هدانا... خدایا نمی دانم چگونه شد که لطفت شامل حالم شد که با نام چهارده معصوم آشنا شدم .  نمی دانم من بدبخت چگونه این خوشبختی را پیدا کردم که اسامی مقدس " محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام " را با زبان زمزمه کنم و از آنان طلب شفاعت در نزد تو نمایم . به هر حال می دانم همه جا تو بودی و همه چیز تو بودی ، تو را به این موجودات مقدس از سر تقصیرات ما در گذر .
خدایا نمی دانم چگونه شکرت را به جای آورم که مرا در زمانی قرار دادی که انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و توفیق زیارت و پیروی از رهبری چون حسین علیه السلام که از سلاله اوست عنایت نمودی .

دوستانم ، وصیت من وصیت شهدا است ، وصیت من وصیت آن هایی است که جان بر کف نهاده و عاشقانه جانشان را بر طبق اخلاص گذاردند و در کمال خضوع جان به جان آفرین تسلیم نمودند . برادران من تنها دلیلی که برای زنده بودن در زندگی یافتم هدفدار زندگی کردن بود و تنها هدفی که قابلیت این زندگی را داشت مکتبی زندگی کردن بود چرا که ان الحیوه عقیده  و جهاد . و چرا که زبان رهبرم آموختم که تمام مقصد ما مکتب ماست .


عزیزانم می دانم که این مسائل را می دانید ، نکند غفلت باعث شود که لحظه ای از اعتلای مکتب غافل شوید و خدای ناخواسته فردا دست حسرت بگزید که چرا می توانستم و نکردم .


اولین چیزی که در حرکت در این مسیر مطرح است جهاد است ولی نه مبارزه با دشمن ، بلکه مبارزه با خود . بله مبارزه باخودی که همیشه این خود و من و منیت بوده که مهمترین مانع راه بوده است و همیشه اصرار بزرگان دین این بوده که سعی کنید اول خود را بسازید و بعد دیگران را ، که هیچ راهی از این بهتر برای رسیدن به فلاح و رستگاری نیست .


خلاصه کنم این که سعی کنیم اول خودمان را بسازیم و از هر لحاظ تجهیز نمائیم و سپس به فکر انقلاب و کار برای اسلام باشیم والا تصور این که قلب بدون تزکیه قابلیت هدایت را در هر زمینه ای دارد کاملا غلط است .


سر خودمان را به هر بهانه ای کلاه شرعی نگذاریم و محتویات ذهنی و فکری خویش را به اسم اسلام و انقلاب بیرون ندهیم که اگر بواسطه این امر کوچکترین خللی در ذهن کسی و کوچکترین شبهه ای در فکر کسی وارد شود نه تنها عملمان مورد قبول نیست بلکه فقط خودمان را به بطالت کشانده ایم و باید خود خدا به دادمان برسد.
ای عزیزانم در زندگی اشتباهات زیادی داشتم ولی آنچه که در طول زندگیم پس از انقلاب رنجم می داد این بود که صداقت مرا با چیز دیگری جواب می دهند من خودم بسیار معیوب بودم ولی وقتی مشاهده می کردم طرف علنا برای هوای نفس کار می کند بسیار رنج می بردم .


بچه ها بیایید بترسیم ؛ فردا از نماز نخوان ها حساب پس نمی کشند ، فردا از نماز خوان ها حساب پس می کشند ، فردا مسئولیت ما سنگین تر از ضد انقلاب است چون اگر به آن ها بگویند چرا نکردید جواب می دهند که ما قبول نداشتیم ولی اگر به ما بگویند که شما که می دانستید چرا عمل نکردید شما که تقوا نداشتید چرا مسئولیت پذیرفتید شما که خودت می دانستی برای نفس کار می کنی چرا اخلاص پیشه نکردی ؛ پس وای بر ما ! وای بر فردای ما که فردای پرد دردی خواهد بود . هیچ گاه جرئت نمی کردم علنا این مسائل را در جمع مطرح نمایم و حتی فردی و در خلوت ، زیرا فکر می کردم اگر این حرف را می زدم اول چیزی که می گفتند این بود که خودش از روی هوای نفس صحبت می کند و از دیگران انتظار اخلاص دارد !
بله ما کار برای خدا را در این می دیدیم که اگر در شهر هستیم سر پاس برویم و اگر در جبهه هستیم یک اسلحه در دست بگیریم و به خیال خویش از انقلاب و اسلام پاسداری کنیم .
بچه ها هرگز این حرف ها را در حضورتان نگفته ام ولی قصدم از این حرف ها این نبود که کسی را ناراحت کنم و یا اظهار نارضایتی کنم ، ابدا به خدا از همه بچه ها راضیم و کوچک ترین کینه و حقدی نسبت به کسی در دلم نیست نمی خواهم هنگامی که به ملاقات خدا می روم طوری بروم که او دوست ندارد ولی راستش را هم می خواهم بگویم تا مسئولیتی برگردنم نماند.


برادران من این جمهوری اسلامی یک چیز مفتی نبود که به آسانی به دست ما رسید بلکه این یک حماسه بود که خط خط آن را با خون بهترین عزیزانمان بر کربلای ایران و در نینوای خوزستان نوشتیم و به دست آیندگان سپردیم .
بچه ها بسیج خیلی مقدس است نگذارید با کارهایمان طوری شود که بگویند اگر بسیج اینست پس نمی شود از انقلابشان انتظار داشت .
چشم دنیا به سوی ما و اعمال ما دوخته شده است کاری نکنیم که امام زمان (عج) خجل شود و از داشتن چنین سربازانی اظهار ناراحتی کند .


ای عزیزانم از باند بازی و گروه سازی جلوگیری کنید چرا ما باید اینقدر از همدیگر بیگانه شده باشیم که من برای گفتن حرف هایم حاشیه کاغذ را به این کار اختصاص دهم به هر حال می خواستم بدانید هیچکدم از مسئولیت هایی که به عهده گرفتم کاری جز افزودن بر مسئولیتم نبود و پذیرفتن هر مسئولیتی فقط به واسطه این بود که اگر کاری از دستم بر می آید که بتوانم انجام دهم ، انجام بدهم و الا خدا را شاهد می گیریم که در مورد کارهایی که کردم هرگز منظورم نبود که نفسم را اغنا کنم و اگر احیانا از چیزی یا از دست کسی ناراحت می شدم به خاطر دلسوزی بود و اگر کسی را از دست خودم ناراحت نمودم از صمیم قلب عذر خواهی می کنم و تقاضا دارم که اگر کینه ای از دست اینجانب در دل کسی است مرا ببخشید و حلال کنید زیرا پاسخگوئی به حق الناس در فردای قیامت امری بسیار سنگین خواهد بود .

ای عزیزانم از باند بازی و گروه سازی جلوگیری کنید چرا ما باید اینقدر از همدیگر بیگانه شده باشیم که من برای گفتن حرف هایم حاشیه کاغذ را به این کار اختصاص دهم به هر حال می خواستم بدانید هیچکدم از مسئولیت هایی که به عهده گرفتم کاری جز افزودن بر مسئولیتم نبود و پذیرفتن هر مسئولیتی فقط به واسطه این بود که اگر کاری از دستم بر می آید که بتوانم انجام دهم ، انجام بدهم و الا خدا را شاهد می گیریم که در مورد کارهایی که کردم هرگز منظورم نبود که نفسم را اغنا کنم و اگر احیانا از چیزی یا از دست کسی ناراحت می شدم به خاطر دلسوزی بود و اگر کسی را از دست خودم ناراحت نمودم از صمیم قلب عذر خواهی می کنم و تقاضا دارم که اگر کینه ای از دست اینجانب در دل کسی است مرا ببخشید و حلال کنید زیرا پاسخگوئی به حق الناس در فردای قیامت امری بسیار سنگین خواهد بود .


مطلب بعدی در مورد آینده بسیج است. ای دوستان من، وظیفه شما حفظ سنگر است در دوجبهه، یکی خط مقدم مبارزه با ضد انقلاب و دشمن در شهرها و دیگری در پشت خاکریزهای دشمن در خط مقدم مبارزه با دشمنان خارجی و استکبار جهانی. برادران چیزی که همیشه رنجم می داد بی تفارتی شما در قبال مسئولیتی بود که در جامعه داشتید شما وظیفه دارید که به بالاترین سطح فکری، چه از نظر درسی و چه از نظر مسائل مذهبی برسید. شما وظیفه دارید که خودتان را فدای جمهوری اسلامی نمائید، فکر نکنید فدا شدن به این است که انسان در جبهه شهید شود؛ این یک نوع فدا شدن است، فدا شدن مهمتر آن است که انسان تا آن جا که توان دارد رشد پیدا کند، درس بخواند و تخصص پیدا کند تا فردا به داد این جمهوری برسد همیشه که جنگ وجود ندارد بالاخره تمام می شود و یکسری می مانند، حال ما باید پیش خودمان بگوئیم که درس را می خواهیم چه کنیم! ، معلومات را می خواهیم چه کنیم! ، تخصص را می خواهیم چه کنیم! ؛ ای دوستانی که در جبهه و پشت جبهه با شما زندگی کردم تنها پیامم در این برهه از زمان این است که بدانید اگر کوچکترین سستی در انجام وظیفه بنمائیم فردای قیامت نمی توانیم در مقابل پیامبر و ائمه علی الخصوص آقا امیرالمومنین سر بلند کنیم و ادعا نمائیم که ما شیعه شما بودیم، شیعه علی علیه السلام کسی است که پا جای پای او گذارد و آنچنان که او بود باشد و الا با حرف، آدم به بهشت نمی رود.

نکته دیگر این که، برادران! باید هوشیاریمان را حفظ کنیم، باید خط امام را دقیق بشناسیم و دقیقا در آن خط حرکت نمائیم. امام، اسلام مجسم است؛ امام نمونه ائمه است و خلاصه امام ، امام است. باید دوست را از دشمن، و مومن را از منافق تشخیص دهیم این نباشد که هر کسی بتواند هر حرفی را خواست در ذهن ما فرو کند، نه برادران، باید خط و خطوط را خوب بشناسیم و نکند به واسطه خواب خرگوشی کاری به سرمان بیاورند که با قصد قربت ، خط امام را مورد تهاجم قرار دهیم و دل امام را با رفتارمان به درد آوریم، ای عزیزان! این زمان را غنیمت شمارید و حال که نائب ولی عصر(عج) حضور دارد از اسلامش پیروی نمائید و کاری نکنیم که مورد غضب خدا قرار گیریم و خدا این نعمت را از ما بگیرد و دیگر تا قرن های متمادی رنگ اسلام را نبینیم.


ای برادران امروز اصلی ترین وظیفه ما حضور در جبهه های نبرد است، نه به عنوان یک وظیفه فرعی، فکر نکنم کسی بتواد خود را توجیه نماید، هر که اینگونه نماید به اسلام مدیون خواهد بود و فردا نمی تواند جواب شهدا را بدهد.

برادران من! ما در این جنگ اشخاص مقدسی را داده ایم، مجتبی رسول زاده ها را داده ایم، ما علی کاظمی ها، کاووسی فرها را داده ایم، ما این عزیزان به خاطر این دادیم که جمهوری اسلامی پا برجا باشد ما این عزیزان را به این خاطر دادیم که اسلام سر بلند شود پس بیایید محض رضای خدا کاری نکنیم که اگر فردا در مقابل این عزیزان قرار گرفتیم سر بلند باشیم و خدای ناکرده مجبور نشویم از خجالت سر به زیر افکنیم و بگوئیم که خون شما بازیچه دست ما بود، نه هرگز!، پناه بر خدا از این که چنین عرق شرمی در روز قیامت بر جبین ما نقش ببندد، بنابراین ای عزیزان عزت از آن اسلام است، فقط باید کمر همت را ببندیم و از دین، ناموس و مملکت و قرآنمان به هر نحوی دفاع نمائیم.


عرض دیگری با شما دوستان ندارم. انشاءالله وعده دیدارمان در کربلای حسینی و نماز جماعت به امامت امام عزیز.

حلالم کنید و اگر خطائی از من دیدید درگذرید.


والسلام – برادرتان مسعود احمدیان – 1/10/1365


 

http://basiji.co.cc/forum/index.php?topic=17.0;wap2



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:7 صبح )

»» 24- وصیت نامه شهید محمد زارعکار

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

                                                    wc1mdt.jpg 

  شهید : محمد زارعکار                       فرزند : قدرت الله

 تاریخ تولد :10/2/1343                      تاریخ ومحل شهادت :6/1/61 دشت عباس 

   نام عملیات : بیت المقدس

 

قسمتی از وصیت نامه شهید :

  -دنیا دار آزمایش است ؛ خوشا به حال مقاومت کنندگان ، آنانی که در حوادث زندگی راه   

  بندگی پروردگار را پیشه خود کردند وبا تحمل مشقات فراوان در عمل ثابت کردند که فقط بنده "الله"   هستند و شهادت دادند در عمل که" لا اله الا الله" .

  آرزو و عزم دارم که نَمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیاندازم .

 -  خدایا تو خود می دانی که من چقدر مشتاق شهادتم ونیز میدانی که هدف من شهادت یا پیروزی در راه توست.

 - به جهان خواران شرق و غرب بگوئید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره نمایند ، اگر پاره های تنم را  به آتش بسوزانند و خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا صدایم را خواهند شنید که فریاد می زنم اسلام پیروز است.

  - پیام من به برادران و خواهران هم وطن وامت همیشه در صحنه این است که از روحانیت مبارز پشتیبانی  کامل نمائید  که آنها همیشه جلوی باطل  ایستاده اند . با آرزوی به اهتزاز در آمدن پرچم پر افتخار اسلام در سطح جهان .

 

http://www.donyablog.com/blog/23904/وصیت-نامه-شهید-محمد-زارعکار/

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:6 صبح )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن
شعر
نقش امام خمینی(رحمت الله علیه) در رهبری انقلاب اسلامی
خاطرات آفتاب
سروده های انقلابی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 43818
» درباره من

آخرین منجی

» آرشیو مطالب
مهر 1388
آبان 1388
اسفند 1388

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب