سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها، می پرسند، تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
آخرین منجی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عکس

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:28 عصر )

»» عکس

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:26 عصر )

»» دهه فجر از نگاه مقام معظم رهبری

 

دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. صداوسیما باید فیلمها و سریالهای تلویزیونی و برنامه هایی بمناسبت دهه فجر تهیه کند که یادآور خاطره های خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه ی مردم و حل شدن آنان را در دوران انقلاب نشان دهد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:25 عصر )

»» آشنایی با دهه فجر انقلاب اسلامی

 

 

انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند.

سال 1357 در حالی آغاز شد که صدای مهیب انفجار خشم مردم  که از 19 دی سال 1356 در قم آغاز شده بود از تبریز، یزد، جهرم، کازرون، تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، رفسنجان، همدان، نجف‌آباد و سایر شهرهای ایران به گوش شاه و آمریکا می‌رسید.

امام خمینی(ره) با آنکه از ایران دور بودند حوادث انقلاب را روز به روز هدایت می‌کردند. پیام‌ها و اعلامیه‌ها و مصاحبه‌های امام پی در پی از نجف می‌رسید و بلافاصله به صورت‌های مختلف اعلامیه و نوار تکثیر می‌شد و در اختیار مردم قرارمی گرفت.

امام، مردم را به سرنگونی رژیم شاه دعوت می‌کردند و از توطئه‌هایی که ممکن بود انقلاب را به انحراف بکشاند، آگاه می‌ساختند.

رمضان سال 1357

روز عید فطر مردم در بسیاری از شهرهای ایران پس از نماز باشکوه عید علیه رژیم تظاهرات کردند. در این میان با شکوه‌تر از همه، تظاهرات عظیم میلیونی مردم تهران بود که از صبح تا ساعت 4 بعداز ظهر ادامه داشت و از نظر کثرت جمعیت و وحدت کلمه مردم و مخالفت صریح با شاه تا آن زمان بی نظیر بود و رژیم را به شدت وحشت‌زده کرد.

روز پنجشنبه 16 شهریور شاهد حضور یکپارچه زنان مسلمان بودیم که با پوشش اسلامی و شعارهای پر شور و کوبنده خود شکوه و معنای خاصی به تظاهرات داده بودند.

حضور زنان در راهپیمایی نشانه آن بود که رژیم شاه در همه کوشش‌هایی که برای جدا ساختن آنان از دین و روحانیت کرده بود شکست خورده و از جمله شعارهای مردم در این تظاهرات: «استقلال آزادای جمهوری اسلامی» و «الله اکبر خمینی رهبر» بود.

مردم هنگام عبور از کنار کامیون‌های ارتشی به سوی آنها گل پرتاب می‌کردند و فریاد می زدند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی» این شعار، رژیم را که می‌خواست از ارتش برای سرکوبی ملت استفاده کند سخت عصبانی می‌کرد.

17شهریور سال 1357

در راهپیمایی روز پنجشنبه 16 شهریور مردم اعلام  کردند که فردا صبح دوباره از میدان شهدا حرکت خواهند کرد.

در نخستین ساعات صبح روز جمعه  17 شهریور رادیو اعلامیه دولت را که خبر از برقراری حکومت نظامی  در تهران و 11 شهر دیگر ایران می‌داد، با لحنی تهدیدآمیز به تکرار قرائت کرد و از مردم خواست که در خیابان‌ها و معابر اجتماع نکنند و به خانه‌های خود بازگردند، اما مردم تهران در آن روز در برابر گلوله‌های دژخیمان ایستادند و فریاد الله اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه سردادند.

مزدوران شاه، زنان و مردان مسلمان و دلیر را به گلوله بستند. هیچ کس به درستی نمی‌داند که در آن روز چند هزار نفر از مردم تهران به شهادت رسیدند، آنقدر مسلم بود که از صبح تا عصر محلات جنوبی تهران پر از کامیون‌های نیروهای مسلح شاه و آکنده از صدای رگبار تیر و آمبولانس‌ها و بیمارستان‌ها نیز مملو از شهیدان و مجروحان بود.

تعداد زیادی از زنان و دختران جوان نیز در میان شهیدان وجود داشتند و چادرهای سیاهشان به خون پیکرشان آغشته بود.

17 شهریور و روز تجلی ایمان و اراده ملت و روز حماسه و فداکاری و روز افتخار اسلام و مسلمین شد و به صورت نقطه عطفی در تاریخ انقلاب درآمد.

آغاز ماه محرم

ماه محرم نزدیک بود و همه می‌دانستند که با طلوع این ماه خیزش و جهش جدیدی در انقلاب پیدا خواهد شد.

امام خمینی چکیده فرهنگ اسلامی و جامعه شناس واقعی جامعه ایران بودند، ظرفیت انقلاب محرم را خوب می‌شناختند. این بود که چند روز قبل از ماه محرم با پیامی فصیح که از آن عطر کلام حق به مشام می‌رسید، دل‌ها را متوجه کربلای حسینی کردند و فرمودند:

با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد. ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد. ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله را بر جبهه ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد.

ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ راه پیروزی خون بر سرنیزه را آموخت. ماهی که شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند. ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران را به ما آموخت.

راهپیمایی تاسوعا و عاشورا

نهضت امام خمینی از آغاز متکی و مبتنی بر نهضت  امام حسین (ع) بود. واقعه 15 خرداد سال 1342 هجری شمسی در ماه محرم و 2 روز پس از عاشورا واقع شده بود.

این‌بار هم تاسوعا و عاشورای دیگری پس از 15 سال فرا رسیده و ملت آماده بود تا با شعار کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، حماسه عاشورا را بار دیگر در برابر یزید زمان تکرار کند.

اعلام تشکیل شورای انقلاب
روز 23 دی ماه در اجتماع عظیمی که مردم به مناسبت گشایش دانشگاه تهران برپا کرده بودند، پیامی از امام خمینی(ره) قرائت شد که در آن رسماً تشکیل شورای انقلاب اعلام شده بود.

در قسمتی از این پیام آمده بود:

«به موجب حق شرعی و بر اساس اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.

این شورا موظف به امور معین و مشخصی شده است که از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود.»

این نخستین‌بار بود که رسماً از سوی رهبر انقلاب تشکیلات و برنامه‌های آینده حکومت اسلامی اعلام می‌شد. این خبر در داخل و خارج از کشور انعکاس وسیعی یافت و به مردم که پیروزی را نزدیک می‌دیدند، دلگرمی بیشتری بخشید و در کنار مبارزات ویرانگر، نشانه‌های حرکتی سازنده را برای آینده انقلاب آشکار کرد.

فرار شاه

نزدیک به 10 روز پس از نخست وزیری بختیار، شاه با تشکیل شورای سلطنت در 26 دی ماه 57 از کشور خارج شد.

فرار شاه نخستین قدم در راه پیروزی بود. مردم توانسته بودند طاغوت پر نخوت زمانه را که 37 سال غاصبانه و به زور بر مال آنها حکومت کرده بود، مجبور به فرار کنند. شادی و شعف مردم پس از شنیدن خبر فرار شاه دیدنی بود و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت فراموش نمی‌شود.

بازگشت امام خمینی به وطن

سرانجام صبح روز 12 بهمن 1357 بود که رهبر انقلاب به روی پله‌های هواپیما ظاهر گردیدند.

جمعیت انبوهی که به استقبال رهبر خود رفته بودند در فرودگاه و در طول مسیر آن تا بهشت زهرا در طرفین خیابان ساعت‌ها به انتظار نشسته بودند تا حتی یک لحظه از نزدیک چهره نورانی رهبر دور از وطن خویش را ببینند.

همه شهر گلباران و چراغانی بود. خنده از لب‌های هیچکس دور نمی‌شد. میلیون‌ها انسان که از سراسر ایران برای دیدار امام خمینی (ره) به تهران آمده بودند در انتظار بودند.

عده‌ای نیز در شهرستان‌ها دقیقه شماری می‌کردند. در فرودگاه عده‌ای از علما و یاران دیرین امام خمینی (ره) به استقبلال آمده بودند.

امام خمینی (ره) قصد داشتند ابتدا در دانشگاه تهران چند دقیقه صحبت کنند، اما فشار جمعیت به حدی بود که این کار غیرممکن می‌نمود، لذا مستقیماً به بهشت زهرا تغییر مسیر دادند و این خود نمایانگر احترام و ارزشی است که امام خمینی (ره) قلباً به شهیدان و راه آنها دارند که به جای رفتن به هر محل دیگر بهشت زهرا را پس از 15 سال دوری از وطن جهت سخنرانی انتخاب می‌کنند.

مقصد امام خمینی (ره) در بهشت زهرا مزار شهدای گلگون کفن 17 شهریور بود.

اعلام تشکیل دولت موقت

امام پس از بازگشت از بهشت زهرا در یک اقامتگاه ساده در جنوب شهر منزل گزیدند.

پس از ورود امام، سیل جمعیت بی‌وقفه برای دیدار در جریان بود. مردم اندک اندک با مقدماتی که برای ورود امام و استقبال از ایشان ترتیب داده بودند آمادگی تشکیلاتی پیدا می‌کردند.

در روزهای 15 تا 22 بهمن در کشور 2 دولت وجود داشت، یکی دولت موقت انقلاب اسلامی که مشروعیت و قانونی بودن خود را از حکم امام بدست آورده و مورد تأیید همه ملت بود و دیگری دولت بختیار که مردم و کارمندان انقلابی ادارات حتی اجازه نداده بودند وزیران کابینه او به داخل ساختمان وزارتخانه‌ها وارد شوند.[روز‌های انقلاب به روایت بانو خانم]

واقعه نیروی هوایی

مردم دسته دسته به دیدن امام می‌رفتند. ایران یکپارچه در جوش و خروش بود. همه چیز خبر از یک تحول سریع قریب الوقوع می‌داد.

روز جمعه 20 بهمن، شب هنگام ناگهان صدای الله اکبر مردم از بام‌ها برخاست. خبر رسید که لشگر گارد شاهنشاهی به تعدادی از افراد نیروی هوایی که به انقلاب پیوسته‌اند حمله و تیراندازی کرده است.

مردم از همه جا به طرف پادگان نیروی هوایی شتافتند. درگیری و اجتماع مردم تا صبح به طول انجامید. افراد نیروی هوایی با مشاهده امت حزب الله جان بر کف درهای پادگان را به روی مردم گشودند. درهای اسلحه خانه شکسته شد و مردم مسلح شدند.

اعلام حکومت نظامی

با مسلح شدن مردم، شهر به حالت جنگی درآمد. ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه 21 بهمن رادیو که در اشغال نظامیان بود اعلام کرد که از ساعت 4 بعد از ظهر حکومت نظامی برقرار است و احدی حق عبور و حضور در معابر را ندارد.

معلوم بود که آمریکا می‌خواهد آخرین حربه خود را به کار برد. ساعت‌های تعیین سرنوشت فرا رسیده بود. همه منتظر بودند ببینند امام در برابر این تهدید جدی چه عکس‌العملی نشان می‌دهد.

اندکی قبل از آغاز حکومت نظامی اعلامیه امام که در آن  حکومت نظامی را لغو کرده بود در شهر دست به دست و دهان به دهان منتشر شد. امام فرموده بودند:

«... اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن  اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم هراس به دل خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است ....»

مردم یکپارچه به خیابان‌ها آمدند، جمعیت در همه‌جا موج می‌ز‌د، حکومت نظامی شکست خورد و درگیری بین مردمی که مسلح شده بودند و نیروهایی که از ارتش به مردم پیوسته بودند با تانک‌ها و قوای گارد و بعضی مراکز نظامی و کلانتری‌ها آغاز شد.

پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357

انقلاب اسلامی ایران 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند.

پس از پیروزی انقلاب، ایران از نظر اوضاع و احوال داخلی عرصه حوادث تاریخی و مهم بی‌شمار و از نظر مسائل بین‌المللی کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شد. این انقلاب نهضت مستقلی بود و با تأثیری که بر مستضعفان و مخصوصاً مسلمانان جهان به جا نهاده بود کاخ‌های مستکبران را به لرزه افکنده بود.

به همین جهت از آغاز، آماج دشمنی و توطئه ابرقدرت‌ها شد. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب کمیت و کیفیت حوادث کشور به اندازه‌ای فراوان و مهم بوده است که سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی سال 1357 در مقایسه با آن بسیار آرام و کم حادثه است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:18 عصر )

»» عکس

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:14 عصر )

»» دهه فجر

دهه فجر بهترین فرصت برای بازنگری پیوند انقلاب و قیام حسینی است .


انقلاب اسلامی، ادامه دهنده مکتب عاشوراست که تداوم آن در جهت ایجاد حکومت اسلامی و حاکمیت ارزش‌هاست و تقارن دهه فجر با ایام قیام حسینی، بهترین فرصت برای بازنگری پیوند میان این دو انقلاب است.

دهه فجر انقلاب اسلامی ایران یادآور سلحشوری ها و پایمردی های رهایی بخش و ستم سوز شما مردم آزادی خواه در برابر حاکمیت شجره خبیثه استبداد و سلطه خارجی است فرا رسیدن این ایام خاطره انگیز و غرور آفرین در تاریخ پر افتخار ایران عزیز را به شما تبریک عرض می نمائیم  و یاد معمار انقلاب اسلامی و رهبر آزاده ‍‍‍، حضرت امام خمینی (ره ) را گرامی می داریم .

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( دوشنبه 88/12/3 :: ساعت 3:12 عصر )

»» 1- وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

 

از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».
بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟
ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.
ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

 

http://www.iranpardis.com/showthread.php?t=22249



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 12:9 عصر )

»» 2- وصیت نامه سردار شهید مهدی باکری

 

بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه الزهرا (س) یا حسن یا حسین (ع) یا محمد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمد یا علی یا حسن یا مهدی (عج)
و تو ای ولی ما یا روح‌الله! و شما ای پیروان صادق شهیدان .


خدایا! چگونه وصیت‌نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و سراپا تقصیر و نافرمانیم. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ‌ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم،‌ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم یا رب العفو خدایا نمی‌رم در حالی‌که از ما راضی نباشی. ای وای که سیه‌روی خواهم بود. خدایا! چه قدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی. هیهات که نفهمیدم یا اباعبدالله شفاعت. آه چقدر لذت‌بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش ولی چه کنم که تهیدستم خدایا تو قبولم کن ….
عزیزانم اگر شبانه‌روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده، باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه‌های درونی و دنیافریبی را شناخته و برحذر باشیم که صدق نیست و خلوص در عمل تنها چاره‌ساز ماست. ای عاشقان اباعبدالله (ع) بایستی شهادت را در آغوش گرفت. گونه‌ها بایستی از طراوت شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری به جا آورده باشیم.حسینی و زینبی بیابید و رسالت آن‌ها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازان باایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم
وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست. همیشه به یاد خدا باشید و فرامین دین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله (ع) و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. خدایا مرا پاکیزه بپذیر.
مهدی باکری

 

http://shalamche.com/?p=95

 




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 12:0 عصر )

»» 3- وصیتنامه علمدار خیبر شهید همت

 

وصیتنامه علمدار خیبر شهید همت

 

بسم الله الر حمن الرحیم
هر چه داریم از شهدا داریم و این انقلاب حاصل خون شهیدان است .
به تاریخ 19/10/1359 شمسی ساعت 10/10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره است .
مادرجان ! می دانی تورا بسیار دوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت .
مادر! جهل حاکم بر یک جامعه ، انسانها را به تباهی می کشد و حکومتهای طاغوت مکمل این جهلند و شاید قرنها طول بکشد و انسانی از سلاله پاکان زاییده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم را و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور سلاله ادامه دهندگان راه امامت و شهادت و شهامت است .
مادرجان ! به خاطر داری که من برای یک اعلامیه امام حاضر بودم بمیرم کلام او الهام بخش روح پر فتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بود و هست اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد .
مادرجان ! من متنفر بوده وهستم از انسانهای سازشکار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه اهدافی دارند و اصلا اسلام چه می گوید بسیارند ، ای کاش به خود می آمدند .
از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است به پا خیزید اسلام را و خود را دریابید .
نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود نه شرقی نه غربی .
ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر، به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را برخاک می مالیدند .
مادرجان! جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون برد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیارلطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه برایش زحمت و رنجی متحمل شده بودند از هر طرف به این نونهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد .
پدر و مادر من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم .
علی وار زیستن و علی وار شهیدشدن ، حیسن وار زیستن و حسین وار شهیدشدن را دوست دارم الگوی جاوید یک مومن از بند هوی و هوس رستن ا ست و من این الگو را نیز را دوست داشتم .
شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را برپیکر ظلم و جور و شرک الحاد می زند و خواهد زد و تاریخ اسلام ، این را ثابت کرده است .
پدر ! ما فردا می رویم به جنگ با انسانهایی که چون کفار در صدر اسلام ، نمی دانند چرا و برای چه می جنگند جنگ با دمکرات یا در حقیقت آلت دست بعث بغداد ، عراق .
ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامی اند پس سد راه اسلامند باید برداشته شود تا به راه نکامل طی شود .
مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی به خاطر من گریه کنی به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود .
زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار .
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
اسلام دین مبارزه و جهاد است و در این راه احتیاج به ایمان و ایثار و صبر و استقامت است .
خواهران و برادرانم و همچنین پدرم ! مرا ببخشید و از شما می خواهم که راهم را ادامه دهید .
والسلام
محمد ابراهیم همت

 

http://www.rasekhoon.net/Article/Show-22394.aspx

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:59 صبح )

»» 4- وصیت نامه شهید ابراهیم وکیل زاده

 

وَلاتَقُولُو لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بَل اَحیآءٌ وَ لکِن لا تَشعُرُونَ

به کسی که در راه خدا شهید می شود مرده نگوئید ، آنها نمرده اند بلکه زنده اند ولی شما این واقعیت را درک نمی کنید .

( بقره 154 )

در زمانی که انقلاب اسلامی ایران می رود تا سیر تکاملی خود را طی کند و به جهانی شدن خود هرچه نزدیکتر شود و آمریکا و شوروی و وابستگانشان از جهانی شدن انقلاب اسلامی ما می ترسند و می لرزند اول گروهکهای ضد خلقی را تقویت کردند تا در کردستان تشنج بوجود بیاورند و پاسداران و سربازان را بکشند و برای نابودی انقلاب اسلامی و اسلام عزیز بکوشند .

اما دیدند که تیرشان به سنگ خورد . بعد آمدند صدام یزید کافر را برای اینکار انتخاب کردند که باز هم انشاء ا... تیرشان به سنگ می خورد و ما پیروز هستیم . و این ما هستیم که باید برای مبارزه با کافران ، مشرکین و منافقین به مرزهای کشور برویم.

اما انتظاری که ما از ملت غیور ایران داریم این است که لیبرالها ، ملی گراها و ... را شناخته و با آنها مبارزه کنند و نگذارند که آنها ما را به طرف غرب و یا شرق بکشند . ای ملت غیور شما را بخدا قدر رهبر عزیز را بدانید و حرفهایش را گوش فرا دهید و فرموده هایش را موبمو عمل کنید و نگذارید که ملی گراها و لیبرالها و ... روحانیت مبارز را بکوبند و بعد از روحانیت نوبت به امام (خدای نا کرده) برسد ، خلاصه ، ای عزیزان هوشیار و تیزبین باشید.

خدایا فردا به جبهه می روم فردا روزیست که به آرزوی دیرینه خود می رسم آرزوی رفتن به جبهه ، آرزوی رفتن و به مقصد رسیدن ، رفتن و به ا ... رسیدن. خدایا در این راه از تو یاری می خواهم و از تو کمک می طلبم که از این آزمایش بزرگ که موفق بیرون بیایم .

برادران و خواهران مسلمان ایران از شما می خواهم که پرچم اسلام را در سرتاسر دنیا به اهتزار در بیاورید و در تمام دنیا دین اسلام را پیاده کنید . در این راه شما سختیهای زیادی را تحمل کرده اید اما این انقلاب هنوز به هدف نهائی نرسیده است و تا رسیدن به هدف باید سختی و مشکلات فراوانی را تحمل کنید اما بخاطر خدا از پا ننشینید وپیش روید.

راه امام خمینی که راه خداست را ادامه دهید صراط مستقیم ، صراط امام خمینی است اگر لحضه ای از او نافرمانی کنید که انشاء ا... نمی کنید دوباره به همان وضع اول باز می گردد. ما پاسداران روح ا... با یاد حسین بن علی (عَلَیهِ السَلام) به جبهه می رویم و در راهی که او می جنگید می جنگیم و برای هدفی که او کشته شد کشته می شویم . بارخدایا به تمامی بستگان شهدا صبر عطاء فرما و آنها را در غم از دست دادن عزیزانشان محکم و استوار بدار.

پدر و مادر عزیزم امیدورام از شهادت من ناراحت نشوید زیرا در آیه هم آمده است شهید والاترین مقام را دارد این راهی است که همه شما باید آن را ادامه بدهید و بدانید بهترین را سعادت همین است . من این را با آگاهی کامل برگزیدم و برای حفظ دین خدا قدم بدین راه نهادم ، شما باید پیام رسان خون شهدا باشید و بدانید تمام این توطئه هائی که ابر قدرتها می کنند برای از بین بردن این راه و اسلام است و شما باید نگذارید این ظالمان کوچکترین ضربه ای به این انقلاب وراد کنند آگاه باشید آنها هیچوقت ساکت نمی نشینند همچنان در فکر توطئه های تازه تر هستند از روحانیت مباز و متعهد پیروی کنید و حامی آنها باشید که آنان ادامه دهندگان خط انبیاء هستند . ما همیشه از داخل ضربه خورده ایم و از منافقان ، مواظب این شیطان صفتان باشید و گول آنها را نخورید همچنان گوش بفرمان امام امت باشید و فقط فرمان او را اطاعت کنید در آخر از تمام فامیلها و دوستان آشنایان خانواده های محترم شهداء و ... می خواهم اگر از من بدی دیدند مرا ببخشند و حلالم کنند.

اما سخنی با پدر و مادرم : پدر و مادر که تمام مشکلات زندگی را تحمل نمودید و مرا به اینجا رساندید از اینکه نتوانستم در طی این مدت فرزندی شما بجا بیاورم و عصای دست شما گردم مرا ببخشید و مادر عزیزی که تمام زحمت را تحمل نمودید و مرا بزرگ نمودی از تو می خواهم که شیر خودت رابر من حلال کنی . مادرجان مبادا در شهادت من گریه کنی تو صبر داشته باش همانند هزاران مادر شهید که حتی جنازه فرزندشان هم بدستشان نرسیده و تو زینب ورا صبر داشته باش همواره فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (عَلَیهِ السَلام) را الگوی خودت قرار بده و مادرم اگر فیض شهادت نصیبم شد ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین فرزندی داشته اید و تقدیم اسلام و امام گرید. اگر جنازه ام پیدا شد در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز دفن کنید. پدرم و برادرانم جنازه مرا دورتر از شهدا دفن کنید چون بنده گناهکارم ولیاقت ندارم که در کنار شهدا باشم . در ضمن در سر قبر من فقط یک پرچم سبز بزنید و چیز دیگر نصب نکنید . ای پدر و مادر و همسرم و ... از شما می خواهم وقتی بر سر مزار من می آئید اول بر سر مزار شهدا کمنام بروید بعد بر سر مزار من بیائید . اگر می خواهید برای من سوم و هفتم بدهید خیلی ساده باشد و بقیه خرج را به جبهه ها بدهید وگرنه من از شما راضی نمی شوم .

و اما همسرم : می دانم برای تو شوهر خوبی نبوده ام و حق همسری را اداء نکرده ام اگر از من رنجیده شده باشید امیدوارم انشاءا... مرا ببخشید اما فرزندان در نزد شما امانتی است الهی باید از آنها مواظبت کنید و آنها را اسلامی ببار بیاورید . انشاءا... برادرانم و پدر و مادرم شما هم از تربیت کردن آن بچه ها امیدوارم کوتاهی نفرمائید.

و اما دخترم و پسرم : از خداوند متعال می خواهم یک فردی بشوید کاملاً و پاسدار اسلام و انقلاب و یک فرد خداشناس و آگاه و اسلامی بشوید. انشاءا... و این وصیتنامه ام را نگه بدارید به بچه هایم بدهید..

والسلام

 

http://www.yurzaghoon.ir/VasiyatName/Abazar/ebrahimVakilZadeh.aspx

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:58 صبح )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن
شعر
نقش امام خمینی(رحمت الله علیه) در رهبری انقلاب اسلامی
خاطرات آفتاب
سروده های انقلابی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 4
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 43817
» درباره من

آخرین منجی

» آرشیو مطالب
مهر 1388
آبان 1388
اسفند 1388

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب