سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی با حقّ است و فرمان بردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]
آخرین منجی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 21- سردار شهید محسن وزوایی

 

بسم الله الرحمن الرحیم (صفحه اول این وصیت نامه بدست نیامده است ) …ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبهه ها خداوند را مشاهده مى کنیم که چگونه ملتمسانه به کمک رزمندگان اسلام مى شتابد و آنها را نصرت مى دهد و به مصداق آیه شریفه که مى فرماید کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة را مى بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهاى مردمى بر تعداد کثیرى از نیروهاى دشمن غلبه مى نماید بیاد دارم در عملیات بازى دراز در قسمتى از عملیات مقداد ما ? نفر بودیم و بر ??? نفر غلبه پیدا نمودیم . در جبهه ها چنان روحیه ایمان و ایثار مفهوم پیدا میکند که گویى اصلا قابل تصور نیست هنگامیکه در قسمتى از عملیات صحبت از داوطلب شهادت مى شود دعوا بین برادران مى افتد اینها ارزشهایى است که ملت ا. . . ارزانى بشریت داشته است حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به در گاه احدیت مى دانم . مى خواهم بگویم اى عازمان و اى عاشقان لقاء الله اى مخلصین اخلاق و اى کسانى که مشغول ریاضت کشیدن جهت نزدیکى به درگاه خدا هستید بیایید تا ببینید در جبهه ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیکى به درگاه خداوند رسیده اند که نوجوان تازه داماد پس از ? ساعت که از عروسیش میگذرد در جبهه حاضر مى شود آخر در کدامین مکتب چنین ارزشهایى را سراغ دارید خدا را شاهد مى گیریم هنگامى که در ?? شهریور ???? در سر پل ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانک زخمى شده بودم خون زیادى از بدنم رفته بود وقتى به کمک الهى نجات پیدا کردم در بیمارستان زجر زیادى مى بردم آنگونه که شاید قابل تصور نباشد بطوریکه در یک شب ده عدد والیوم ?? به من تزریق شد تا کمى آرام گرفتم اما هنگامى که درد مى کشیدم در عین زجر بدنى از لحاظ معنوى و روحى لذت مى بردم حس مى کردم که بار دوشم سبک مى شود و هنگامى که شخص پرستار مراقب من به مسخره مى گفت چرا این کارها را کردى و خودت را به این روز انداختى به خمینى بگو تا بیاید درستت کند به او گفتم خدا خودش درست مى کنه و همینطور هم شد

 

. وا… قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى کنم . آخر میدانید اى امت شهید پرور ایران امروز در شرایطى هستم که لحظه اى غفلت خیانت به اسلام و قرآن است باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش پس از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم اگر توانستیم پیروز مى شویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است . پس ما نباید نگرانى داشته باشیم این منافقان از خدا بى خبر باید بدانند که ملت آنها را شناخته است اکنون که ملت در جبهه ها حاضر شده است شمابیشتر ملت بیگناه را ترور مى کنید شما نامردان تاریخ هستید که روى تمامى جباران تاریخ را از یزید بن معاویه گرفته تا به هیتلر سفید کرده اید شرمتان باد اى خود فروختگان به اجنبى آخر چگونه حاضر مى شوید از کودکان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان بر کف این راهیان راه ا… را ترور نمایید . این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید شما فرزندانى تربیت نموده اید که شهادت را بالاترین سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد خدا را شکر مى کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود خدا را شکر مى کنم که نعمت شرکت در عملیات بمنظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بیروح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد و از خدا مى خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در زمره شهدا به حساب مى آیم و از خدا مى خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم اللهم الرزقنا شهاده فى سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادرى بر خود مى بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهى است . پدرم ! هنگامى که بیاد مى آورم در سنین کودکى صداى فریاد شما در سحر بمنظور نماز در گوشم مى پیچید که محسن نمازت قضا نشود . امروز هم همچون نوایى دلنشین در گوشم طنین مى افکند و شکر نعمت خداى را مى نمایم سفارش مى کنم همانگونه که تا به حال عمل کرده اید به یارى امام بشتابید و او را تنها نگذارید . و در آخر برادران و خواهرانم به امید اینکه انقلاب حرکتى است بمنظور اثبات حق و این مسئولیت بر گردن همگى ماست دستورات الهى را فراگیرید و در عمل نیز آنها را بکارگیرید . بخصوص عبدالرضا و محمود و حمیده شما فرزندان انقلاب هستید من هر چه باشد مدت زیادى از سنم در زمان طاغوت گذشته است اما شما امروز نعمت حکومت اسلامى بر خور دارید و این بزرگترین موهبتى است که خداوند به شما ارزانى داشته است قدر آنرا بدانید و شکر نعمتش را بجا آورید . در آخر مى خواهم که ?? روز روزه و سه ماه نماز قضا برایم بجا آورید و راجع به آنچه که دارایى من محسوب مى شود آنطور که پدرم تصمیم بگیرد اجرا شود منتهى سعى شود این مقدار محدودى که دارم در جهت کمک به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شوددر ضمن اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روى مینهاى دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من کمکى به اسلام کرده باشد . انشاءالله و من الله التوفیق ??/??/???? ساعت یازده شب جبهه بلد – دزفول

 

http://shalamche.com/?p=304

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:16 صبح )

»» 22- وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان نژاد

 

بسم رب الشهداء والصدیین

شهید : محمد رضا دهقان نژاد               نام پدر :حسن

35hmnfm.gif

  تاریخ تولد : 1341                                    تاریخ شهادت : 1360       سن هنگام شهادت : 19 سال


قسمتی از وصیت نامه شهید :

*  درود وسلام بر پیشگاه ولی عصر امام زمان عجل الله ونایب بر حقش امام خمینی وبا درود بر خانواده شهدا .

*  بله از میان آن همه بحرانها و از شمار بیشمار خط ها ، خط سرخ شهادت را بر میگزینم و سرلوحه برنامه هایم اطاعت

     از امام و حفظ دستاورد های انقلاب و اطاعت از ولایت فقیه را قرار می دهم .

*  بله از آن روزی که سپاه آمدم در کلاس شهادت هم ثبت نام کردم و استادهایم ؛ استاد نظامیم دکتر چمران واستاد

ایدلوژی ام استاد مطهری واستاد سیاسی ام دکتر بهشتی بود .

*  بله وقتی که در حال اعزام به جبهه هستم یک احساس بیشتر ندارم وآن شهادت است . نمیدانم لیاقت آن را دارم یا نه ؟! وباید

    بگویم هدفم شهادت نیست هدفم پیروزی است و احتمال زیادی است که شهادت نصیبم بشود واز همه شما می  خواهم که دعا

    کنید که شهادت واقعی نصیبم شود .

*  هدفم را شما می دانید من هدفم نجات محرومان ومستضعفان جهان است ایمانم به الله اکبر است واین را همیشه بر زبان دارم

     تا بانگ لا اله الا الله محمد رسول الله در جهان طنین بیفکند مبارزه هست .

*  آخرین نامه را برایت می نویسم ، ولی زمانی که آخرین نامه ام به دستتان میرسد دیگر من در این دنیا نیستم .

 

http://www.donyablog.com/blog/23902/وصیت-نامه-شهید-محمد-رضا-دهقان-نژاد/

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:9 صبح )

»» 23- وصیت نامه دانشجوی شهید مسعود احمدیان

 

کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم
                                  و عسی ان تحبوا شی و هو  شر لکم



                                  بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با سلام حضور آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و با درود به روان پاک شهیدان گلگون کفن و به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام و آزادی آزادگانمان از چنگ بعثیون کافر .
حضور محترم خانواده عزیز و دوستان گرامی و امت همیشه در صحنه و ایثارگران سلام عرض نموده و سلامتی همه را از درگاه ایزد منان خواستارم .
این وصیت نامه و توصیه هایی است که به حضور عزیزانم تقدیم می کنم تا اولا درد دل اولین و آخرین بارم در صورت فوز عظیم شهادت باشد و در ثانی واجباتی که برگردنم مانده و آن ها را ادا ننموده ام را متذکر شود و از خانواده ام درخواست نمایم که این دیونی که برگردنم مانده ادا نمایند شاید پس از ادای حق الناس ، خداوند به لطف و کرمش از حق الله بگذرد .



در وهله اول روی سخنم با خود خداست ، خدایا سپاست می گذارم که من نعمت وجود را عطا نمودی و مرا لیاقت بخشیدی که خلافتت را در زمین بر عهده گیرم چه من از همه چیز کمتر ، احترام تو را گذاشتم و بواسطه غرور و عصیانم روی تو را بر زمین زدم و به جای رسم بندگی ، رسم علو و تکبر را پیش گرفتم و آن چه که در شان تو بود به خود نسبت دادم و به واسطه فراموشی تو را از خودم نیز فراموشم شد و این جا بود که روی عنایتت را از من برگرداندی و چنین بود که به خاک سیاه افتادم و در اثر حماقت و بی توجهی خویش از یک طرف و غرور و سرکشیم از طرف دیگر آنچنان به دنائت و پستی افتادم که از حیوانات که تکلیف بر آن ها نیست گمراهتر شدم و در آن هنگام دیگر تو نتوانستی روی زشت کاری های مرا ببینی و به فرشتگان امر نمودی که بر روی افعال زشت بنده ام پرده ای بیفکنید تا دیگران از کارهای بد او مطلع نشوند و باز این جا بود که با تمام قهری که باید نسبت به بنده خطا کارت روا می داشتی رحمتت اجازه نداد و ندای " یا ایها الذین آمنوا لاتقنطوا من رحمت الله " را سر دادی و این چنین بود که انسان عاصی به امید بخشودنت باب توبه را به روی خود گشوده دید ؛ و انسان بازگشت ، گرچه دیر آمد ؛ خدایا من برگشتم و با هزاران امید و آرزو به سویت برگشتم و امیدم به تو و لطفت آنقدر هست که مرا به حرص انداخته است .
خدایا من اعتراف می کنم که تو مرا آفریدی تا چون نگینی بر تارک زیبای تاج هستی بدرخشم و به این واسطه تو بر فرشتگان فخر بفروشی که می دانم آنچه که شما نمی دانید ولی معذرت می خواهم که قدر نشناختم و ارزشم را نفهمیدم و تو را به واسطه افعال زشتم در برابر فرشتگانت خجلت زده نمودم .
آه ، آه خدایا می دانم و می دانی که بد کردم ولی به عنوان بنده ای که در تمام هستی کسی غیر تو ندارد می گویم ، که در تمام هستی از دنیا و آخرت کلمه ای زیباتر از نام تو " الله " نیافتم و در تمامی هستی تکیه گاهی غیر تو نیافتم . ای معبود من ، ای خالق من ، ای هستی بخش من به همان لطفی که نوح را از طوفان بلا نجات داده ای ، ابراهیم را از دست نمرود و آتشش حفظ نمودی ، موسی را از دست فرعون به ساحل نجات رهنمون شدی ، عیسی را از دست تحجر یهود نجات بخشیدی و نام محمد را در هستی انگشت نما نمودی ، به همان مرا از طوفان هوای نفس نجات ده و از آتش دوزخت محفوظ دار و از فرعون وجودم به ساحل تزکیه رهنمونم کن و از تحجر منیتم نجاتم ده و نامم را فقط و فقط در صفحه دوستانت ثبت نما و همچنین زندگیم ، که دلالتی بر اطاعت تو نبود و نداشت ؛ مرگم را مرضی رضای خویش گردان که شاید امید در این باشد . انشاءالله



مطلب بعدی شکر خدا بجا آوردن بواسطه عنایت هدایت به مکتب انسان ساز اسلام بود .
الحمدالله الذی هدانا... خدایا نمی دانم چگونه شد که لطفت شامل حالم شد که با نام چهارده معصوم آشنا شدم .  نمی دانم من بدبخت چگونه این خوشبختی را پیدا کردم که اسامی مقدس " محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام " را با زبان زمزمه کنم و از آنان طلب شفاعت در نزد تو نمایم . به هر حال می دانم همه جا تو بودی و همه چیز تو بودی ، تو را به این موجودات مقدس از سر تقصیرات ما در گذر .
خدایا نمی دانم چگونه شکرت را به جای آورم که مرا در زمانی قرار دادی که انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و توفیق زیارت و پیروی از رهبری چون حسین علیه السلام که از سلاله اوست عنایت نمودی .

دوستانم ، وصیت من وصیت شهدا است ، وصیت من وصیت آن هایی است که جان بر کف نهاده و عاشقانه جانشان را بر طبق اخلاص گذاردند و در کمال خضوع جان به جان آفرین تسلیم نمودند . برادران من تنها دلیلی که برای زنده بودن در زندگی یافتم هدفدار زندگی کردن بود و تنها هدفی که قابلیت این زندگی را داشت مکتبی زندگی کردن بود چرا که ان الحیوه عقیده  و جهاد . و چرا که زبان رهبرم آموختم که تمام مقصد ما مکتب ماست .


عزیزانم می دانم که این مسائل را می دانید ، نکند غفلت باعث شود که لحظه ای از اعتلای مکتب غافل شوید و خدای ناخواسته فردا دست حسرت بگزید که چرا می توانستم و نکردم .


اولین چیزی که در حرکت در این مسیر مطرح است جهاد است ولی نه مبارزه با دشمن ، بلکه مبارزه با خود . بله مبارزه باخودی که همیشه این خود و من و منیت بوده که مهمترین مانع راه بوده است و همیشه اصرار بزرگان دین این بوده که سعی کنید اول خود را بسازید و بعد دیگران را ، که هیچ راهی از این بهتر برای رسیدن به فلاح و رستگاری نیست .


خلاصه کنم این که سعی کنیم اول خودمان را بسازیم و از هر لحاظ تجهیز نمائیم و سپس به فکر انقلاب و کار برای اسلام باشیم والا تصور این که قلب بدون تزکیه قابلیت هدایت را در هر زمینه ای دارد کاملا غلط است .


سر خودمان را به هر بهانه ای کلاه شرعی نگذاریم و محتویات ذهنی و فکری خویش را به اسم اسلام و انقلاب بیرون ندهیم که اگر بواسطه این امر کوچکترین خللی در ذهن کسی و کوچکترین شبهه ای در فکر کسی وارد شود نه تنها عملمان مورد قبول نیست بلکه فقط خودمان را به بطالت کشانده ایم و باید خود خدا به دادمان برسد.
ای عزیزانم در زندگی اشتباهات زیادی داشتم ولی آنچه که در طول زندگیم پس از انقلاب رنجم می داد این بود که صداقت مرا با چیز دیگری جواب می دهند من خودم بسیار معیوب بودم ولی وقتی مشاهده می کردم طرف علنا برای هوای نفس کار می کند بسیار رنج می بردم .


بچه ها بیایید بترسیم ؛ فردا از نماز نخوان ها حساب پس نمی کشند ، فردا از نماز خوان ها حساب پس می کشند ، فردا مسئولیت ما سنگین تر از ضد انقلاب است چون اگر به آن ها بگویند چرا نکردید جواب می دهند که ما قبول نداشتیم ولی اگر به ما بگویند که شما که می دانستید چرا عمل نکردید شما که تقوا نداشتید چرا مسئولیت پذیرفتید شما که خودت می دانستی برای نفس کار می کنی چرا اخلاص پیشه نکردی ؛ پس وای بر ما ! وای بر فردای ما که فردای پرد دردی خواهد بود . هیچ گاه جرئت نمی کردم علنا این مسائل را در جمع مطرح نمایم و حتی فردی و در خلوت ، زیرا فکر می کردم اگر این حرف را می زدم اول چیزی که می گفتند این بود که خودش از روی هوای نفس صحبت می کند و از دیگران انتظار اخلاص دارد !
بله ما کار برای خدا را در این می دیدیم که اگر در شهر هستیم سر پاس برویم و اگر در جبهه هستیم یک اسلحه در دست بگیریم و به خیال خویش از انقلاب و اسلام پاسداری کنیم .
بچه ها هرگز این حرف ها را در حضورتان نگفته ام ولی قصدم از این حرف ها این نبود که کسی را ناراحت کنم و یا اظهار نارضایتی کنم ، ابدا به خدا از همه بچه ها راضیم و کوچک ترین کینه و حقدی نسبت به کسی در دلم نیست نمی خواهم هنگامی که به ملاقات خدا می روم طوری بروم که او دوست ندارد ولی راستش را هم می خواهم بگویم تا مسئولیتی برگردنم نماند.


برادران من این جمهوری اسلامی یک چیز مفتی نبود که به آسانی به دست ما رسید بلکه این یک حماسه بود که خط خط آن را با خون بهترین عزیزانمان بر کربلای ایران و در نینوای خوزستان نوشتیم و به دست آیندگان سپردیم .
بچه ها بسیج خیلی مقدس است نگذارید با کارهایمان طوری شود که بگویند اگر بسیج اینست پس نمی شود از انقلابشان انتظار داشت .
چشم دنیا به سوی ما و اعمال ما دوخته شده است کاری نکنیم که امام زمان (عج) خجل شود و از داشتن چنین سربازانی اظهار ناراحتی کند .


ای عزیزانم از باند بازی و گروه سازی جلوگیری کنید چرا ما باید اینقدر از همدیگر بیگانه شده باشیم که من برای گفتن حرف هایم حاشیه کاغذ را به این کار اختصاص دهم به هر حال می خواستم بدانید هیچکدم از مسئولیت هایی که به عهده گرفتم کاری جز افزودن بر مسئولیتم نبود و پذیرفتن هر مسئولیتی فقط به واسطه این بود که اگر کاری از دستم بر می آید که بتوانم انجام دهم ، انجام بدهم و الا خدا را شاهد می گیریم که در مورد کارهایی که کردم هرگز منظورم نبود که نفسم را اغنا کنم و اگر احیانا از چیزی یا از دست کسی ناراحت می شدم به خاطر دلسوزی بود و اگر کسی را از دست خودم ناراحت نمودم از صمیم قلب عذر خواهی می کنم و تقاضا دارم که اگر کینه ای از دست اینجانب در دل کسی است مرا ببخشید و حلال کنید زیرا پاسخگوئی به حق الناس در فردای قیامت امری بسیار سنگین خواهد بود .

ای عزیزانم از باند بازی و گروه سازی جلوگیری کنید چرا ما باید اینقدر از همدیگر بیگانه شده باشیم که من برای گفتن حرف هایم حاشیه کاغذ را به این کار اختصاص دهم به هر حال می خواستم بدانید هیچکدم از مسئولیت هایی که به عهده گرفتم کاری جز افزودن بر مسئولیتم نبود و پذیرفتن هر مسئولیتی فقط به واسطه این بود که اگر کاری از دستم بر می آید که بتوانم انجام دهم ، انجام بدهم و الا خدا را شاهد می گیریم که در مورد کارهایی که کردم هرگز منظورم نبود که نفسم را اغنا کنم و اگر احیانا از چیزی یا از دست کسی ناراحت می شدم به خاطر دلسوزی بود و اگر کسی را از دست خودم ناراحت نمودم از صمیم قلب عذر خواهی می کنم و تقاضا دارم که اگر کینه ای از دست اینجانب در دل کسی است مرا ببخشید و حلال کنید زیرا پاسخگوئی به حق الناس در فردای قیامت امری بسیار سنگین خواهد بود .


مطلب بعدی در مورد آینده بسیج است. ای دوستان من، وظیفه شما حفظ سنگر است در دوجبهه، یکی خط مقدم مبارزه با ضد انقلاب و دشمن در شهرها و دیگری در پشت خاکریزهای دشمن در خط مقدم مبارزه با دشمنان خارجی و استکبار جهانی. برادران چیزی که همیشه رنجم می داد بی تفارتی شما در قبال مسئولیتی بود که در جامعه داشتید شما وظیفه دارید که به بالاترین سطح فکری، چه از نظر درسی و چه از نظر مسائل مذهبی برسید. شما وظیفه دارید که خودتان را فدای جمهوری اسلامی نمائید، فکر نکنید فدا شدن به این است که انسان در جبهه شهید شود؛ این یک نوع فدا شدن است، فدا شدن مهمتر آن است که انسان تا آن جا که توان دارد رشد پیدا کند، درس بخواند و تخصص پیدا کند تا فردا به داد این جمهوری برسد همیشه که جنگ وجود ندارد بالاخره تمام می شود و یکسری می مانند، حال ما باید پیش خودمان بگوئیم که درس را می خواهیم چه کنیم! ، معلومات را می خواهیم چه کنیم! ، تخصص را می خواهیم چه کنیم! ؛ ای دوستانی که در جبهه و پشت جبهه با شما زندگی کردم تنها پیامم در این برهه از زمان این است که بدانید اگر کوچکترین سستی در انجام وظیفه بنمائیم فردای قیامت نمی توانیم در مقابل پیامبر و ائمه علی الخصوص آقا امیرالمومنین سر بلند کنیم و ادعا نمائیم که ما شیعه شما بودیم، شیعه علی علیه السلام کسی است که پا جای پای او گذارد و آنچنان که او بود باشد و الا با حرف، آدم به بهشت نمی رود.

نکته دیگر این که، برادران! باید هوشیاریمان را حفظ کنیم، باید خط امام را دقیق بشناسیم و دقیقا در آن خط حرکت نمائیم. امام، اسلام مجسم است؛ امام نمونه ائمه است و خلاصه امام ، امام است. باید دوست را از دشمن، و مومن را از منافق تشخیص دهیم این نباشد که هر کسی بتواند هر حرفی را خواست در ذهن ما فرو کند، نه برادران، باید خط و خطوط را خوب بشناسیم و نکند به واسطه خواب خرگوشی کاری به سرمان بیاورند که با قصد قربت ، خط امام را مورد تهاجم قرار دهیم و دل امام را با رفتارمان به درد آوریم، ای عزیزان! این زمان را غنیمت شمارید و حال که نائب ولی عصر(عج) حضور دارد از اسلامش پیروی نمائید و کاری نکنیم که مورد غضب خدا قرار گیریم و خدا این نعمت را از ما بگیرد و دیگر تا قرن های متمادی رنگ اسلام را نبینیم.


ای برادران امروز اصلی ترین وظیفه ما حضور در جبهه های نبرد است، نه به عنوان یک وظیفه فرعی، فکر نکنم کسی بتواد خود را توجیه نماید، هر که اینگونه نماید به اسلام مدیون خواهد بود و فردا نمی تواند جواب شهدا را بدهد.

برادران من! ما در این جنگ اشخاص مقدسی را داده ایم، مجتبی رسول زاده ها را داده ایم، ما علی کاظمی ها، کاووسی فرها را داده ایم، ما این عزیزان به خاطر این دادیم که جمهوری اسلامی پا برجا باشد ما این عزیزان را به این خاطر دادیم که اسلام سر بلند شود پس بیایید محض رضای خدا کاری نکنیم که اگر فردا در مقابل این عزیزان قرار گرفتیم سر بلند باشیم و خدای ناکرده مجبور نشویم از خجالت سر به زیر افکنیم و بگوئیم که خون شما بازیچه دست ما بود، نه هرگز!، پناه بر خدا از این که چنین عرق شرمی در روز قیامت بر جبین ما نقش ببندد، بنابراین ای عزیزان عزت از آن اسلام است، فقط باید کمر همت را ببندیم و از دین، ناموس و مملکت و قرآنمان به هر نحوی دفاع نمائیم.


عرض دیگری با شما دوستان ندارم. انشاءالله وعده دیدارمان در کربلای حسینی و نماز جماعت به امامت امام عزیز.

حلالم کنید و اگر خطائی از من دیدید درگذرید.


والسلام – برادرتان مسعود احمدیان – 1/10/1365


 

http://basiji.co.cc/forum/index.php?topic=17.0;wap2



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:7 صبح )

»» 24- وصیت نامه شهید محمد زارعکار

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

                                                    wc1mdt.jpg 

  شهید : محمد زارعکار                       فرزند : قدرت الله

 تاریخ تولد :10/2/1343                      تاریخ ومحل شهادت :6/1/61 دشت عباس 

   نام عملیات : بیت المقدس

 

قسمتی از وصیت نامه شهید :

  -دنیا دار آزمایش است ؛ خوشا به حال مقاومت کنندگان ، آنانی که در حوادث زندگی راه   

  بندگی پروردگار را پیشه خود کردند وبا تحمل مشقات فراوان در عمل ثابت کردند که فقط بنده "الله"   هستند و شهادت دادند در عمل که" لا اله الا الله" .

  آرزو و عزم دارم که نَمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیاندازم .

 -  خدایا تو خود می دانی که من چقدر مشتاق شهادتم ونیز میدانی که هدف من شهادت یا پیروزی در راه توست.

 - به جهان خواران شرق و غرب بگوئید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره نمایند ، اگر پاره های تنم را  به آتش بسوزانند و خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا صدایم را خواهند شنید که فریاد می زنم اسلام پیروز است.

  - پیام من به برادران و خواهران هم وطن وامت همیشه در صحنه این است که از روحانیت مبارز پشتیبانی  کامل نمائید  که آنها همیشه جلوی باطل  ایستاده اند . با آرزوی به اهتزاز در آمدن پرچم پر افتخار اسلام در سطح جهان .

 

http://www.donyablog.com/blog/23904/وصیت-نامه-شهید-محمد-زارعکار/

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:6 صبح )

»» 25- وصیت نامه شهید شعبانعلی نژاد فلاح

 

شهید : شعبا نعلی نژاد فلاح                 نام پدر : عباسعلی

2dl6kwn.gif

قسمتی از وصیت نامه شهید:

*      خدایا اگر بدانم در درگاه تو مورد مقبولیت واقع می شوم ، اگر مشکلات به اندازه تمامی کوهها بر گردنم فشار آورند آهی نخواهم کشید .

*      خدایا دوست دارم که خود را در خون خود ودر راه تو با اخلاص کامل غوطه ور ببینم .

*      قدر وصیت نامه را کمتر از خون ندانید زیرا موج های خون ممکن است در شرایط مختلف تاریخ شکسته شود و به فراموشی سپرده شود .

*      نگذارید اهداف و حرکت اسلامی این انقلاب عظیم که به رهبری خمینی بت شکن آغازین گرفته به فراموشی سپرده شود .

*      ای برادران با صبر وتوکل پیش بروید و به یاد شهدا باشید ، ای خانوادههای شهدا از نفاق دوری نمائید و با از دست دادن شهیدان در راه خدایتان هرگز سست نشوید ،بلکه با ایمان بیشتر راه آنان را ادامه دهید ودر فرصتهای مختلف بر قبور شهدا حاظر شوید تا از تشویش خاطر های مادی دنیا دلتان آرام گیرد  .

(با همکاری گردان بسیج 205 عاشورا)

http://www.donyablog.com/blog/23907/وصیت-نامه-شهید-شعبانعلی-نژاد-فلاح/



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 11:4 صبح )

»» 26- وصیت نامه سردار شهید عاصی زاده

 

بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اشهد ان لا اله الا الله ,محمد رسول الله ,علیا ولی الله
سلام بر ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و درود بر نائب حقش امام خمینی , و درود به روان پاک شهدای به خون خفته از صدر اسلام و شهدای فتح حاجی عمران و راه کربلا(اللهم عجل مماتی ممات محمد و ال محمد). هم اکنون در میعاد گاه عشق و شهادت در هجله گاه خون, عروسی سرخ شهادت را در بر می گیرم و به دنبال خط سرخی که از لا به لای گونه های سنگر و از بیابانهای تفتیدیده خوزستان گذشته میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجل یگاه حق در حرکت است بپیوندد سخنی چند با ملت غیور وشهید پرور ایران دارم سفارش اول من این است که شما باید حافظ ولایت فقیه بتشید و امام

و رهبرمان را همچون نگین انگشتر د رمیان خود نگه داریم . تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنید و نگه دارید این قلب امت لحظه ای درد بگیرد .سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فرد این ملت یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برای صدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای عربی در حال خواب,مربی و ناجی داشته باشیم و الان بهترین دانشگاه که از خون هزاران هزار شهید تهیه دیده شده است که همان جبهه باشد داریم و باید حداکثر استفاده را از این دانشگاه ببریم و نگذاریم خون این همه شهید بی ثمر بماند .سفارش من به جوانها ی ابن مملکت این است که هر جوانی برای دو ماه هم که شده به جبهه بیاید و جنگ را مشاهده کند و آنها که می توانند در جبهه بمانند تا به کارزار تحرک و سرعت عمل بیشتر بخشند .الان روزی است که ما می توانیم دوره های واقعی را در میدان های نبرد ببینیم .حیف است از این فرصت استفاده نکنیم .سفارش بعدی این است که موقعی که سلاحهای ما به زمین افتد برای بر داشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان ما بخشکد و باید هر چه سریع تر و با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ,راه همان راه حسین است .هدف,اسلام است و مقصد ,کربلا و سپس قدس عز زاست. در این جا روی سخنم با ابر قدرتها ست که توسط عراق به کشور ما حمله کردند ,می خواستید ما را در کشورمان زمین گیر کنید کور خوانده ید , اکنون کجایی که ببینی ملت ما با این حمله عراق منسجم تر شده است ,یکپارچه تر بر علیه شما می جنگند.از مو قعی که شما به کشور ما حمله کرد ید ما یک ارتش از هم پاشیده داشتیم اکنون یک ارتش منسجم و آبدیده داریم ,اگر در شروع حمله شما ,سپاه پاسداران هنوز قدرتی نداشت ,الان با یاری خداوند دوازده الی پانزده لشکر از سپاه و بسیج داریم .کجا هستبد که ببینند ارتش بیست میلیونی تشکیل شده و تمام جوانهای ما با جنگ و جنگیدن آبدیده تر شده اند. ای آمریکا از همین جا به تو هشدار می دهم هر حیله ای به کار بری به ضرر خودت تمام می شود و خواهی دید که در همین نزدیکی ها با ملت مسلمان متحد میشویم و رژیم های دست نشاندهات را سر نگون می کنیم و اول به سراغ این فرزند نا مشروعت که اسرائیل است خواهیم آمد و خواهی دید که قدرت اهی کارش را تمام کرده و به سراغت خواهیم آمد . سفارشم به رزمندگان و فرماندهان در جبهه این است که,برادران ما باید به هر نحو که شده است حقمان را از رژیم عراق بگیریم.ما باید خسارت های مادی و معنوی را از عراق بگیریم ما باید متجاوز را تنبیه کنیم تا دیگر خیال تجاوز نکند و بالاخره به هر نحو که شده باید راه قدس را از طریق عراق بگشاییم و انقلابمان را صادر کنیم و اسلام واقعی را به کشورهای مسلمان و سپس به جهان برسانیم.والسلام .روح لله عاصی زاده

http://yazd.sajed.ir/content/view/64/



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 10:56 صبح )

»» 27- وصیت نامه شهید محمود صبوری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

"ان الله یشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعده علیه حقا".

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده. آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا.

سلام بر مهدی (عج) و سلام بر نایب بر حقش امام خمینی (ره)، و سلام بر ملت رزمنده و مسلمان ایران و سلام بر دلیر مردانی که در جبهه ها مشغول نبرد بر علیه دشمنان انقلاب اسلامی هستند. سلام بر شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی.

اکنون که به توفیق الهی و یاری امام زمان (عج) راهی جبهه می شوم امیدوارم که خداوند مرا یاری دهد تا بتوانم مسئولیت سنگینی که بر دوشم نهاده شده را به پایان برسانم و انشاء الله راه برادرم مهدی، این شهید عزیز را ادامه دهم.

امیدوارم که خون این شیء بی ارزش را که خود تقدیم کرده از ما قبول کند انشاء الله.

ولی برای راحتی روحم و برای اینکه با شما صحبتی کرده باشم و مسئولیت خود را تمام کرده باشم چند وصیت دارم که آن را خدمتتان عرض می کنم و از خداوند می خواهم این توفیق را به شما عنایت کند که بتوانید به وصیت من عمل کنید انشاءالله .

1- از برادران و خواهران دینی می خواهم همچنان که تا به حال پشتیبان انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب بوده اند باشند و بلکه بیشتر چون شما باید در باسازی مناطق جنگی، انشاء الله در آینده بکوشید تا برادران آواره ما سر پناهی داشته باشند. برادران عزیز از کمک به جبهه دریغ نفرمایید.

2- از شما می خواهم قدر این رهبر بزرگ و روحانیت متعهد را بدانید چون اینان بودند که شما را هدایت کرده اند و دین اسلام محفوظ ماند. قدر افراد حزب الله را بدانید چون حزب الله است که در مقابل ستمگران و ظالمین ایستادگی کرده و دست رد بر سینه شان می زند و در کارها از خداوند یادتان نرود و هر قدمی که بر می دارید فقط به خاطر خدا باشد. انشاءالله.

3- از برادران بسیجی می خواهم که بیشتر در بسیج شرکت کنند و آموزش های نظامی ببینند و به جبهه های نبرد حق علیه باطل بیایند و اگر تا به حال ساخته نشده اند بیایند و در جبهه این دانشگاه خودسازی و الهی ساخته شوند.

وصیت می کنم برادرانم هنگام نگهبانی با وضو باشید چون در آن موقع بیشتر بیاد خدا خواهید بود.

4- در تشیع جنازه ام سوره واقعه را با ترجمه بخوانید و به معانی آن فکر کنید و عمل نمایید و شعار «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار» را تکرار کنید.

والسلام. محمود صبوری

http://www.ferdowskhabar.com/detail.php?nid=1093

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 10:54 صبح )

»» 28- وصیت نامه ی شهید مجتبی علمدار

 

... اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سروقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز طلب کنید به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید، قرآن بخوانید بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید و بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان ، بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای غربت فرزند فاطمه (س) مقام معظم رهبری(ره) را که همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی(ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار جان و مال و زندگی [باشید]... شیعه ها، مسلمانها، حزب اللهی ها، بسیجی ها و ...نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید. متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند. وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده آن را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی، داخل قبرم رود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا(س) وجد غریبم حسین (ع) را بخواند به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسن است که مهمان من است ... از اعماق قلبم می گویم، من از ظلمت و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می‌توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید، زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه(س) را صدا بزنید.
الحقیر سید مجتبی علمدار

http://paygaheeshgh.parsiblog.com/Archive33184.htm

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 10:52 صبح )

»» 29- وصیت نامه پاســـدار شهید محمد شــریفی

بسم ا... الرحمن الرحیم

 

 (ای کسانی که ایمان آورده‌اید آیا دوست دارید در معامله‌ای شرکت کنید که شما را از عذابی دردناک نجات دهد. در راه خدا جهاد کنید ...................)

اینجانب محمد شریفی که افتخار مقلدی نائب امام زمان خمینی بت شکن را دارم ، وصیت می کنم به پدر و مادر عزیزم، برادرم و خواهر زینب گونه‌ام که مرا حلال کنید و یک پیام دیگر به ملت عزیز دارم، ای امت مسلمان تو را به جان عزیزانتان علی وار و حسین گونه و خمینی مانند بر همة دشمنان داخلی و خارجی اسلام و این انقلاب بخروشید و این انقلاب را به سر تا سر گیتی برسانید.

چون هم اکنون ما پرچم دار اسلام هستیم و برای نگهداریش حتی جان ناقابلمان را باید هدیه بکنیم هر چه می‌توانیم برای انقلاب بکنیم نه از او تقاضا داشته باشیم ما با دست خالی قیام کردیم و باید با دست خالی انقلاب را صادر کنیم.

پدر و مادر عزیز سلام عرض می‌کنم از اینکه زحمات بسیاری در حق من حقیر کردید خیلی خیلی تشکر می‌کنم من نتوانستم جبران این همه زحمات شما را بکنم. مادر جان بعد از شنیدن خبر مرگم خواهش می‌کنم اشک نریز. به خواهرانم هم بگو درسوگ من اشک نریزند زیرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت چون می‌دانست رضای خداوند در این امر می‌باشد و نباید ناراحت نباشید و افتخار کنید که فرزند شما در راه خدا کشته شده است و من به جایی می‌روم که ملکوتش نامند آنجا روم که معشوقه باشد.

من زندگی ذلت بار را هیچوقت قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ و شهادت را به آن ترجیح می‌دهم همانطور که قلبم آگاه است به آرزویم خواهم رسید.

مادر و پدر عزیزم اگر من شهید شدم مرا در بهشت زهرا نزد قبر برادرم به خاک بسپارید و یک پیام به برادرانم و خواهرانم دارم برادران عزیزم از شما می‌خواهم که چون مثل اطفال حسین درس خود را بخوانید و درس خوان و تبعیت از امام راه شهیدان و انتقام خون برادرتان را از یزیدیان بگیرد.

و اما ای خواهرانم از شما می‌خواهم زینب وار راه حسین را ادامه دهید و پیام حسین را به مردم برسانید و انتقام خون حسین را بگیرید و با حجابتان مشت محکم بر دهان آمریکا و دیگر جنایتکاران بزنید.

و دیگر پیامم به خانواده این است که از امام و یاران امام دست برندارند که این کار اگر بکند می‌ترسم بعذاب سهمگین الهی دچار شوید و دیگر به این زودیها بر ما قرار نگیرد چرا که رحمت به این بزرگی که چنین رهبر و چنین حکومتی می‌باشد دیگر به این آسانی بدست نمی‌آید.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 10:49 صبح )

»» 30- وصیت نامه شهید علی شــریفی

بسم رب الشهدا

انا الله و انا الیه راجعون

 

با درود به رهبر انقلاب و بنیاد گزار جمهوری اسلامی ایران و درود بر شهیدان بخون خفته از صدر اسلام تاکنون. شهیدانی که خون پاکشان را فدای اسلام و فدای قرآن کردند و مردانه شهید شدند شهیدانی که فقط هدفشان ا... بود.

مادر و پدر عزیزم سلام و الان که عازم جبهه شده‌ام خیلی خوشحالم و الان چون من رفتم ناراحت نباشید. همه ما رفتنی هستیم و همه ما خواهیم رفت چه خوب است انسان داوطلبانه به دنبال مرگ برود و شهید شود چه خوب است انسان در راه خدا و اسلام عزیز کشته شود و ما از کشته شدن در راه خدا باکی نداریم و از خدا می‌خواهیم بعنوان یک بنده ضعیف که بتمام مادران رزمنده و مادران را ندیده صبور و شکیبائی عنایت فرماید.

مادر و پدر عزیزم همیشه رزمندگان اسلام و امام را دعا کنید و از خدا بخواهید که فرج آقا امام زمان را نزدیکتر کند و عمر امام را طولانی‌تر کند مادر عزیزم نماز جمعه این نماز عبادی سیاسی یادتان نرود و برای من گریه نکنید که آمریکا و عوامل داخلیش خوشحال می‌شوند باید خوشحال باشید چون پسری در راه خدا و در راه اسلام داده‌اید و شهید زنده است و نمی‌میرد و ما چون از خدایم به او هم باز می‌گردیم و آنها که رفتند کار حسینی کردند و آنهائی که مانده‌اند باید کار زینبی بکنند و شما که مانده‌اید باید پیام خون شهیدان را به تمام جهان صادر کنید و مسئولیت شما سنگین است مادر عزیزم تا آخرین قطره خونتان از انقلاب و اسلام عزیز پشتیبانی کنید که خدا با شما است و هر جا برای شما راحت بود قبرم کنید مادر عزیزم به دولت و انقلاب کمک کنید یادتان نرود.

پدر و مادر عزیزم تا دیروز با داشتن فرزندی چون من که هیچ ارزشی برای شما و اسلام نداشت و امروز شاید بتوان برای شما و اسلام ارزشی داشته باشد و خوشحالم که خون ناقابل خود را فدای اسلام و امام خمینی کرده‌ام پدر و مادر من نتوانستم جبران زحمات شما را بنمایم و من می‌دانم که شما حق بزرگی به گردن من دارید پدر و مادر عزیزم مرا حلال کنید چون دیگر شما را نمی‌بینم و مادر عزیزم افتخار کن که پسری در راه اسلام و خدا داده‌ای اگر می‌توانی به جبهه و دولت کمک کن و برادرانم را بفرست جبهه؛ مادر عزیزم شما باید با شهید شدن من روحیه بدهید به مردم و خدا هر لحظه انسان را امتحان می‌کند.

والسلام

خداحافظ شما سلام مرا به امام عزیزمان برساندرضمن 30 روز برای من روزه بگیرید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم امیری ( جمعه 88/8/1 :: ساعت 10:47 صبح )

<      1   2   3      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن
شعر
نقش امام خمینی(رحمت الله علیه) در رهبری انقلاب اسلامی
خاطرات آفتاب
سروده های انقلابی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 8
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 43901
» درباره من

آخرین منجی

» آرشیو مطالب
مهر 1388
آبان 1388
اسفند 1388

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب